Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (26 milliseconds)
English
Persian
sling
زنجیردار پرتاب کردن
slinging
زنجیردار پرتاب کردن
slings
زنجیردار پرتاب کردن
Other Matches
milled
زنجیردار
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
shoot
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
pitches
پرتاب کردن
pitch
پرتاب کردن
unsling
پرتاب کردن
pelt
پرتاب کردن
pelted
پرتاب کردن
shoots
پرتاب کردن
thrusting
پرتاب کردن
pelts
پرتاب کردن
skeet
پرتاب کردن
jettison
پرتاب کردن
let fly
پرتاب کردن
thrust
پرتاب کردن
jettisoning
پرتاب کردن
thrusts
پرتاب کردن
projects
پرتاب کردن
jettisons
پرتاب کردن
projected
پرتاب کردن
foin
پرتاب کردن
jettisoned
پرتاب کردن
shoot
پرتاب کردن
project
پرتاب کردن
jaculate
پرتاب کردن
lob
باهستگی پرتاب کردن
spit
اب دهان پرتاب کردن
shoot
پرتاب کردن گلوله
castaway
پرتاب کردن وزنه
to fire a torpedo
اژدری پرتاب کردن
jettisoning
پرتاب کردن به بیرون
jettisons
پرتاب کردن به بیرون
jettisoned
پرتاب کردن به بیرون
spits
اب دهان پرتاب کردن
to launch a torpedo
اژدری پرتاب کردن
jettison
پرتاب کردن به بیرون
castaways
پرتاب کردن وزنه
unsling
از فلاخن پرتاب کردن
lobbing
باهستگی پرتاب کردن
jet
بخارج پرتاب کردن
triggers
پرتاب کردن فشنگ
jetted
بخارج پرتاب کردن
lobs
باهستگی پرتاب کردن
shoots
پرتاب کردن گلوله
jets
بخارج پرتاب کردن
projectable
قابل پرتاب کردن
jetting
بخارج پرتاب کردن
launch a missile
موشک پرتاب کردن
lobbed
باهستگی پرتاب کردن
triggered
پرتاب کردن فشنگ
trigger
پرتاب کردن فشنگ
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
pash
بازور پرتاب کردن کوبیدن
upthrust
بطرف بالا پرتاب کردن
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
shoving
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogged
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogging
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
shoves
با زور پیش بردن پرتاب کردن
squish
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
shove
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoved
با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocket
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slog
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocketed
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
send down
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
pitch
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurls
پرتاب کردن پرت کردن
hurled
پرتاب کردن پرت کردن
hurl
پرتاب کردن پرت کردن
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
density of loading
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
throwing
پرتاب
shove
پرتاب
jet
پرتاب
shoved
پرتاب
shying
پرتاب
detrusion
پرتاب
jetting
پرتاب
shoves
پرتاب
jetted
پرتاب
jets
پرتاب
shoving
پرتاب
putting
پرتاب
jaculation
پرتاب
throw
پرتاب
pitch
پرتاب
launched
پرتاب
launching
پرتاب
puts
پرتاب
hurled
پرتاب
tossing
پرتاب
tosses
پرتاب
hurl
پرتاب
tossed
پرتاب
toss
پرتاب
pitches
پرتاب
launch
پرتاب
shied
پرتاب
throws
پرتاب
shyest
پرتاب
launches
پرتاب
shyer
پرتاب
put
پرتاب
shy
پرتاب
shies
پرتاب
hurls
پرتاب
delivery
پرتاب گلوله
deliveries
پرتاب توپ
javelin throw
پرتاب نیزه
delivery
پرتاب توپ
throwing the hammer
پرتاب چکش
tilts
شتاب پرتاب
upthrow
پرتاب ببالا
base ejection
پرتاب شونده از ته
chuck
پرتاب نادرست
throwing the javelin
پرتاب نیزه
rocketry
فن پرتاب موشک
small ball
پرتاب بی حالت
throw-ins
پرتاب اوت
putting
پرتاب وزنه
over
6 یا 8 پرتاب توپ
over-
6 یا 8 پرتاب توپ
chucks
پرتاب توپ
air extraction
پرتاب بار
fire
پرتاب راکت
chucked
پرتاب نادرست
arm thrust
پرتاب دست
chucked
پرتاب توپ
paradrop
پرتاب با چتر
chuck
پرتاب توپ
throw-in
پرتاب اوت
throwing apparatus
لوازم پرتاب
chucks
پرتاب نادرست
propelling charge
خرج پرتاب
propellant charge
خرج پرتاب
puts
پرتاب وزنه
discus throw
پرتاب دیسک
put
پرتاب وزنه
hot hand
پرتاب موفق
discus throwing
پرتاب دیسک
deliveries
پرتاب گلوله
fires
پرتاب راکت
fired
پرتاب راکت
airball
پرتاب خطا
hammer throw
پرتاب چکش
launching angle
زاویه پرتاب
launcher
پرتاب کننده
foul line
خط پرتاب ازاد
fling
افکندن پرتاب
forward cast
پرتاب نخ ماهیگیری
shoving
پرتاب شدن
flinging
افکندن پرتاب
weight throw
پرتاب وزنه
shot put
پرتاب وزنه
threw
پرتاب کرد
caster
پرتاب کننده
flings
افکندن پرتاب
shoves
پرتاب شدن
pounce
پرتاب استامپ
launching site
محل پرتاب
propellant
خرج پرتاب
throw in
پرتاب اوت
slung
پرتاب شده
propellants
خرج پرتاب
pounces
پرتاب استامپ
referee throw
پرتاب داور
free throw
پرتاب ازاد
launcher
سکوی پرتاب
pouncing
پرتاب استامپ
aerial delivery
پرتاب هوایی
torpedo launch
پرتاب اژدر
sharity stripe
خط پرتاب ازاد
lunger
پرتاب کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com