Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Woman is a plague; yet may no house be without suc. <proverb> |
زن بلا ست (و) هیچ خانه اى بى بلا نباشد. |
|
|
Other Matches |
|
lady help |
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن |
pigenhole |
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن |
knife boy |
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد |
it is but a step to my house |
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما |
mansion house |
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن |
hound's tooth check |
طرح خانه خانه مورب پارچه |
honeycomb |
ارایش شش گوش خانه خانه کردن |
homebody |
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه |
toft |
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی |
tricotine |
پارچه زبر لباسی خانه خانه |
houndstooth check |
طرح خانه خانه مورب پارچه |
our neighbour door |
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست |
honeycombs |
ارایش شش گوش خانه خانه کردن |
Honey comb design |
طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.] |
weigh house |
قپاندار خانه ترازودار خانه |
cellular |
لانه زنبوری خانه خانه |
garde manger |
سرد خانه اشپز خانه |
bagnio |
فاحشه خانه جنده خانه |
to be on the safe side |
باقی نباشد |
unrepresentative |
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد |
at least |
هیچ نباشد |
inadmissibly |
چنانکه روایاجایز نباشد |
low priority work |
کاری که مهم نباشد |
For all we know he may be living . |
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد |
not too expensive |
خیلی گران نباشد. |
impasse |
حالتی که از ان رهایی نباشد |
extraneously |
چنانکه وابسته بموضوع نباشد |
to not give a hoot in hell for something |
برایشان اصلا مهم نباشد. |
unless otherwise agreed |
اگر توافق دیگری نباشد |
to not give a stuff about something [British E] |
برایشان اصلا مهم نباشد. |
to not give a toss about something [British E] |
برایشان اصلا مهم نباشد. |
The shell does not always contain a pearl. <proverb> |
همیشه در صدف گوهر نباشد . |
square peg in a round hole <idiom> |
شخصی که مناسب کاری نباشد |
inexpressively |
چنانکه زبان دار نباشد |
indefensibly |
چنانکه دفاع بردار نباشد |
simplest |
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد |
simple |
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد |
simpler |
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد |
cell |
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص |
i do not know your house |
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست |
cells |
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص |
rigid |
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد |
null |
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد |
right out <idiom> |
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد |
sinecure |
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد |
Just sign here and leave at that . |
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد |
sinecures |
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد |
illegal |
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد |
other things being equal |
اگر برای چیزهای دیگر نباشد |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
factory |
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد |
factories |
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد |
no man's land |
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد |
If anything ,it is more expensive. |
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست |
poll degree |
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد |
capital expenditure |
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد |
relevantly |
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد |
i speak under correction |
انچه می گویم ممکن است درست نباشد |
figures |
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد |
figure |
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد |
gentelmen's agreement |
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد |
She is forty if a day . |
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد ) |
to not give a smeg about something [British E] |
برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک] |
to not give a shit about something |
برای چیزی اصلا مهم نباشد. [اصطلاح رکیک] |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
figuring |
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد |
an insolvent estate |
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد |
to not give a damn about something [somebody] |
برای چیزی [کسی] اصلا مهم نباشد. [اصطلاح روزمره] |
range |
یک خانه یا تعدادی خانه |
ranges |
یک خانه یا تعدادی خانه |
ranged |
یک خانه یا تعدادی خانه |
honey comb |
خانه خانه کردن |
What You See Is All You Get |
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد. |
lapped |
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد |
lap |
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد |
unformatted |
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2- |
purchases |
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد |
purchase |
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد |
unpriced |
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد |
purchased |
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد |
the house is in my possession |
خانه در تصرف من است خانه در دست من است |
ideologies |
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد |
ideology |
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد |
stack |
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه |
stacked |
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه |
stacks |
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه |
common nuisance |
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد |
concertina fold |
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد |
nerds |
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند |
nerd |
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند |
an impossible hat |
کلاهی که به هیچ روی نتوان بر سرگذاشت یا هیچ زیبنده نباشد |
bombs |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
bombed |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
bombed out |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
bomb |
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد |
biaxial deformation |
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد |
background processing |
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد |
presentment |
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد |
machined |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machines |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
machine |
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد |
res ipsa loquitur |
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد |
cleans |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
cleanest |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
cleaned |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
clean |
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند |
quasi contract |
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند |
reputed owner |
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است |
house |
خانه |
her house |
خانه ان زن |
her house |
خانه اش |
door-to-door |
خانه به خانه |
dwelling |
خانه |
door to door |
خانه به خانه |
socket |
خانه |
houseless |
بی خانه |
i was under his roof |
در خانه |
houseroom |
جا در خانه |
shacks |
خانه |
quarterage |
خانه |
shack |
خانه |
pigeon-hole |
خانه |
pigeon hole |
خانه |
checkered |
خانه خانه |
lodged |
خانه |
homes |
خانه |
pigeon-holes |
خانه |
lodges |
خانه |
tersellated |
خانه خانه |
lodge |
خانه |
cellular |
خانه خانه |
materfamilias |
زن خانه |
sockets |
خانه |
within doors |
در خانه |
pied-a-terre |
خانه |
pieds-a-terre |
خانه |
honeycomb |
خانه خانه |
cellulated |
خانه خانه |
unsheltered <adj.> |
بی خانه |
housing |
خانه ها |
cell |
خانه |
cloisonne |
خانه خانه |
honeycombs |
خانه خانه |
home |
خانه |
double-fronted |
خانه دو در |
lares |
خانه |
lar |
خانه |
roommate |
هم خانه |
roommates |
هم خانه |
houses |
خانه |
domicile |
خانه |
domiciles |
خانه |
furnace house |
خانه |
dwellings |
خانه |
housed |
خانه |
room |
خانه |
rooms |
خانه |
cells |
خانه |
alveolate |
خانه خانه |
perpetuting testtimony |
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود |
mansion house |
خانه ارباب |
insectarium |
حشره خانه |
lupanar |
فاحشه خانه |
lupanar |
جنده خانه |
landloper |
خانه بدوش |
materfamilas |
بانوی خانه |
bawdy house |
فاحشه خانه |
majordomo |
بزرگتر خانه |
luft |
خانه فرار |
keep house |
در خانه ماندن |
landlouper |
خانه بدوش |
bindery |
صحاف خانه |
insectary |
حشره خانه |
kibitka |
خانه تاتار |
keep in |
در خانه ماندن |
lake0dwelling |
خانه دریاچهای |
bookbindery |
صحاف خانه |
housewifely |
خانه دار |
convalescent home |
نقاهت خانه |
earth house |
خانه زیرزمینی |
coffeehouse |
قهوه خانه |
frater |
سفره خانه |
coffee room |
خوارک خانه |
coffee house |
قهوه خانه |
coach house |
درشکه خانه |
coach house |
کالسکه خانه |
chop house |
خوراک خانه |
chequer |
خانه شطرنج |
chancery |
دفتر خانه |
caserne |
سرباز خانه |
dwelling house |
خانه مسکونی |
dwelling construction |
خانه سازی |
custom house |
گمرک خانه |
dacha |
خانه ییلاقی |
delivery to the home |
تحویل در خانه |
dishouse |
بی خانه کردن |
disorderly house |
خانه بدنام |
disorderly house |
فاحشه خانه |