English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
arbitratrix زن حکمیت کننده
Other Matches
umpirage حکمیت
arbitration حکمیت
arbitrage حکمیت
umpired حکمیت داوری
arbitral award فتوای حکمیت
award رای حکمیت
awarded رای حکمیت
awarding رای حکمیت
awards رای حکمیت
arbitral مربوط به حکمیت
arbitration نتیجهء حکمیت
appeal to arbitration رجوع به حکمیت
arbitration agreement توافق بر حکمیت
arbitration award فتوی حکمیت
umpire حکمیت داوری
arbitration clause شرط حکمیت
umpireship داوری حکمیت
arbitrating حکمیت کردن
arbitrates حکمیت کردن
arbitrated حکمیت کردن
arbitrate حکمیت کردن
umpiring حکمیت داوری
umpires حکمیت داوری
arbitration رای بطریق حکمیت
to have recourse to arbitration به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
to apply to the court of arbitration به دادگاه حکمیت رجوع کردن [حقوق]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presenter ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fillers پر کننده
abjurer or abjuror کننده
mitigatory کم کننده
mitigative کم کننده
spurner رد کننده
fillets پر کننده
deflective کج کننده
bidder کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
fillet پر کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
filleted پر کننده
bandwidth یچ کننده
filler پر کننده
renunciant رد کننده
tracker پی کننده
renunciant کننده
noncommittal رد کننده
fluxing oil اب کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
filleting پر کننده
ear-splitting کر کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
puffer پف کننده
refutatory رد کننده
catterer پچ پچ کننده
attacking تک کننده
fizzy کف کننده
benders خم کننده
trackers پی کننده
syncopator غش کننده
bender خم کننده
deletive حک کننده
mauler له کننده
commulator یک سو کننده
whisperer پچ پچ کننده
solver حل کننده
solvent اب کننده
skittish رم کننده
percutient دق کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
swooner غش کننده
surfy کف کننده
rebutter رد کننده
jaberer پچ پچ کننده
attenuant اب کننده
thinner کم کننده
crusher له کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
repudiationist رد کننده
solvents اب کننده
sensor حس کننده
mumbler من من کننده
doer کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com