Dictiornary-Farsi | زن فرماندار ایالت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 60 (5 milliseconds)

English	Persian
First Ladies	زن فرماندار ایالت
First Lady	زن فرماندار ایالت


Other Matches

upstate	وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
proconsul	فرماندار فرماندار مستملکات
eparch	فرماندار
governor	فرماندار
governors	فرماندار
legate	فرماندار
kami	فرماندار
nomarch	فرماندار
legates	فرماندار
lieutenant governor	معاون فرماندار
Governors General	فرماندار کل فرمانفرما
the late governor	فرماندار اخیر
Governor Generals	فرماندار کل فرمانفرما
Governor General	فرماندار کل فرمانفرما
convening authority	فرماندار موقت نظامی
government house	اقامتگاه رسمی فرماندار
gubernatorial	مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
gubernatorial	مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
marshall	جمع شدن فرماندار قلعه بیگی
propretor	کنسول فرماندار استان قدیم روم
province	ایالت
apanage	ایالت
statewide	در سر تا سر ایالت
shire	ایالت
states	ایالت
stating	ایالت
shires	ایالت
stated	ایالت
provinces	ایالت
state-	ایالت
state	ایالت
state-	ایالت کشوری
stated	ایالت کشوری
states	ایالت کشوری
statehood	ایالت بودن
garrison state	ایالت نظامی
stating	ایالت کشوری
state	ایالت کشوری
provincial	ایالت نشین
provincialist	اهل ولایت یا ایالت
yorkshire	ایالت یورکشایردرشمال انگلستان
ulster	ایالت اولسیتر در ایرلند
Alsatian	گویش آلمانی ایالت آلزاس
Alsatians	اهل ایالت آلزاس در فرانسه
favorite son <idiom>	رئیس جمهور ایالت شدن
Alsatians	گویش آلمانی ایالت آلزاس
key	کی [جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
raped	هتک ناموس به عنف ایالت
rapes	هتک ناموس به عنف ایالت
Alsatian	اهل ایالت آلزاس در فرانسه
raping	هتک ناموس به عنف ایالت
rape	هتک ناموس به عنف ایالت
Midwestern	وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
illinois	استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
new england	نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
the common wealth of massachusette	چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
pennsylvanian	وابسته به ایالت پنسیلوانیا پنسیلوانیا
lincoln	ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن