Dictiornary-Farsi | زوج الکترون حفره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
electron pair	زوج الکترون حفره


Other Matches

lacuna	حفره
holes	حفره
holing	حفره
cavities	حفره
holed	حفره
hole	حفره
caverns	حفره
cavern	حفره
chamber	حفره
chambers	حفره
interstice	حفره
laigh	حفره
porous	حفره
loculus	حفره
ventricle	حفره
delving	حفره
delves	حفره
delved	حفره
ventricles	حفره
craters	حفره
crater	حفره
cavity	حفره
dales	حفره
dale	حفره
hollows	حفره
socket	حفره
sockets	حفره
ditch	حفره
ditches	حفره
venter	حفره
ditched	حفره
cavitation	حفره
sinuses	حفره مغ
sinus	حفره مغ
hollow	حفره
borings	حفره
cell	حفره
fovea	حفره
delve	حفره
sheugh	حفره
potholes	حفره
pothole	حفره
cells	حفره
sucket	حفره
thirl	حفره
sheuch	حفره
traced	رد الکترون
negatron	الکترون
trace	رد الکترون
traces	رد الکترون
electron	الکترون
electron donor	الکترون ده
coelectron	هم الکترون
electrons	الکترون
isoelectronic	هم الکترون
gleonid	حفره دار
pitted	حفره دار
electron hole	حفره الکترونی
foveate	حفره دار
foveal	حفره دار
cavitation	حفره سازی
calyculate	حفره دار
fossate	حفره دار
foveiform	حفره مانند
camouflet	حفره زیرزمینی
camouflet	حفره ماسوره
fossa	حفره فرورفتگی
alveolate	حفره دار
knot hole	محل حفره
caverns	حفره زیرزمینی
pitting	ایجاد حفره
ozone hole	حفره اوزون
crypt	حفره غدهای
charging socket	حفره جا شارژر
vacuolation	ایجاد حفره
hollow	گودی حفره
vacuolation	تشکیل حفره
hollows	گودی حفره
vacuolar	حفره مانند
weak square	حفره سوراخ
pit	گودال حفره
trilocular	دارای سه حفره
loculate	حفره دار
vacuolate	حفره مانند
boring	حفره کنی
maw	حفره معده
mold cavity	حفره قالب
pits	حفره روباه
pits	گودال حفره
pit	حفره روباه
cavern	حفره زیرزمینی
crypts	حفره غدهای
electron pair	زوج الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron emmission	انتشار الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron transition	عبور الکترون
photo electron	الکترون نوری
high energy electron	الکترون پر انرژی
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
outer shell electron	الکترون رسانایی
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
outer shell electron	الکترون بیرونی
odd electron	الکترون منفرد
nuclear electron	الکترون هسته
lone electron	الکترون تنها
photo electron	فوتو الکترون
free electron	الکترون غیرپیوندی
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
valence electron	الکترون فرفیت
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون والانس
secondary electron	الکترون ثانوی
primary electron	الکترون اولیه
free electron	الکترون ازاد
mass of the electron	جرم الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
charge of the electron	بار الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
density of electron	چگالی الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
conduction electron	الکترون رسانش
electron acceleration	شتاب الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	باریکه الکترون
emission	صدور الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
bound electron	الکترون بسته
electron charge	بار الکترون
electrophile	الکترون دوست
emissions	صدور الکترون
chamber	جان لوله حفره
chambers	جان لوله حفره
cellular expanded	بتن با حفره منبسط
fuze cavity	حفره نصب ماسوره
fox hole	سنگر حفره روباه
socket bayonet	سرنیزه حفره دار
vacuolate	حفرهای حفره دار
sink	ته نشینی حفره یاگودال
pit	حفره خرج چاه
triloculate	دارای سه حفره سه یاختهای
pits	حفره خرج چاه
vacuolar	حفرهای حفره دار
excavation	گود برداری حفره
sinks	ته نشینی حفره یاگودال
loculus	حفره کیسه گرده
supressor grid	شبکه الکترون بند
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
free electron gas	گاز الکترون ازاد
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون