Dictiornary-Farsi | زیاده حداز کسی تمجیدکردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 71 (5 milliseconds)

English	Persian
lay it on thick <idiom>	زیاده حداز کسی تمجیدکردن


Other Matches

exalt	تمجیدکردن
exalting	تمجیدکردن
exalts	تمجیدکردن
pat on the back <idiom>	تمجیدکردن
kow-tow	زیاده
de trop	زیاده
supernumerary	زیاده
indulgent	زیاده رو
more and more	زیاده و زیاده
intemperate	زیاده رو
kow-towed	زیاده
excesses	زیاده از حد
distemperate	زیاده رو
overmuch	زیاده از حد
infrugal	زیاده رو
fulsomely	زیاده از حد
overly	زیاده
kow-tows	زیاده
kow-towing	زیاده
excess	زیاده از حد
intemperance	زیاده روی
hyperpragia	زیاده اندیشی
immoderation	زیاده روی
extorter	زیاده ستان
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
inordinacy	زیاده روی
inordinateness	زیاده روی
self indulgence	زیاده روی
ultraism	زیاده روی
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
extorsion	زیاده ستانی
exorbitance	زیاده روی
avarice	زیاده جویی
extortion	زیاده ستانی
avaricious	طماع زیاده جو
acquisitive	زیاده طلب
extortionary	زیاده ستان
hairsplitting	موشکافی زیاده از حد
extortionate	زیاده ستان
surfeit	زیاده روی
excess clearance	تولرانس زیاده از حد
superheat	زیاده از حد گرم کردن
extravagance	زیاده روی بی اعتدالی
indulgence	زیاده روی افراط
austerity	ریاضت سادگی زیاده از حد
indulgences	زیاده روی افراط
exceeding	زیاده روی زیادتی
richer	زیاده چرب یا شیرین
rich	زیاده چرب یا شیرین
extravagances	زیاده روی بی اعتدالی
insobriety	زیاده روی در میگساری
inexpressibly	بیش از اندازه زیاده از حد
richest	زیاده چرب یا شیرین
hypercriticize	زیاده خرده گیری کردن
crapulence	زیاده روی درخوردونوش بی اعتدالی
intemperately	ازروی افراط با زیاده روی
He is too clever(smart,shrewd).	زیاده از حد زرنگ (نا قلا) است
crapulent	وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
over-	پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
over	پیشوندی بمعنی زیادو زیاده و بیش
To go too far .	شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
supererogation	زیاده روی درکار خوش خدمتی
to push your luck [British English] to press your luck [American English]	زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
ultraist	کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
packing	قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
indulging	زیاده روی کردن شوخی کردن
indulges	زیاده روی کردن شوخی کردن
indulged	زیاده روی کردن شوخی کردن
indulge	زیاده روی کردن شوخی کردن
overweary	زیاده خسته کردن خسته شدن