Dictiornary-Farsi | زیاد عظیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
vast	زیاد عظیم


Other Matches

load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
glorious	عظیم
massive	عظیم
massively	عظیم
breast bone	عظیم قص
wallopings	عظیم
astronomic	عظیم
astronomical	عظیم
walloping	عظیم
highs	عظیم
stour	عظیم
high	عظیم
highest	عظیم
tremendous	عظیم
great	عظیم
greatest	عظیم
great-	عظیم
decuman	عظیم
enormous	عظیم
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
slashing	عظیم چاک
colossuses	عظیم الجثه
terrific	مهیب عظیم
chasms	پرتگاه عظیم
chasm	پرتگاه عظیم
hidings	عظیم الشان
monster	عظیم الجثه
hiding	عظیم الشان
monsters	عظیم الجثه
best	عظیم ترین
colossus	عظیم الجثه
whale	عظیم الجثه
full bodied	عظیم الجثه
whales	عظیم الجثه
grand slams	توفیق عظیم
berg	قطعه عظیم یخ
grand slam	توفیق عظیم
elephantine	عظیم الجثه
booming	توسعه عظیم
grand larceny	سرقت عظیم
swith	خیلی عظیم
boomed	توسعه عظیم
boom	توسعه عظیم
galactic	عظیم الجثه
whacking	بسیار عظیم
whackings	بسیار عظیم
gargantua	عظیم الجثه
booms	توسعه عظیم
hugely	بطور عظیم الجثه
cataclysmic	وابسته بتحولات عظیم
whoppers	از اندازه بزرگتر عظیم
whopper	از اندازه بزرگتر عظیم
august	عظیم عالی نسب
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
macroevoluyion	تحولات عظیم سیر تکامل
gargantuan	غول پیکر عظیم الجثه
rogue	حیوان عظیم الجثه سرکش
titanism	عظیم الجثگی شورش گرایی
avalanches	نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
rogues	حیوان عظیم الجثه سرکش
avalanche	نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
behemoth	کرگدن هرچیز عظیم الجثه و نیرومند
sauropod	سوسمارهای عظیم الجثه و گیاهخواردوران ژوراسیک و کرتاسه
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
nebula	تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
back end network	اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
juggernaut	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
spreadsheet	1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheets	1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
plaguily	زیاد
overly	زیاد
highly	زیاد
squeamishness	زیاد
copious	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
widely	زیاد
late	زیاد
greatest	زیاد
many	زیاد
squeamishly	زیاد
great-	زیاد
in quantities	زیاد
great	زیاد
in excess	زیاد
ranksack	زیاد
rife	زیاد
large adv	زیاد
very	زیاد
superabundant	زیاد
to a large extent	زیاد
too much	زیاد
plethoric	زیاد
populous	زیاد
profusely	زیاد
numerous	زیاد
mickle	زیاد
mickle or muckle	زیاد
muckle	زیاد
excessive	زیاد
extensive	زیاد
outrageously	زیاد
intense	زیاد
fulsome	زیاد
too	زیاد
heartbreak	غم زیاد
much	زیاد
supererogatory	زیاد
heavily	زیاد
over and above	زیاد
no end of	زیاد
widest	زیاد
wider	زیاد
vastly	زیاد
wide	زیاد
greatly	زیاد
profoundly	زیاد
egregiously	زیاد
glaring	زیاد
intensely	زیاد
highs	زیاد
swingeing	زیاد
mortally	زیاد
thick	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
thicker	زیاد
thickest	زیاد
intensively	زیاد
immoderate	زیاد
tremendously	زیاد
generous	زیاد
immane	زیاد
highest	زیاد
extortionate	زیاد
effusively	زیاد
extortionary	زیاد
heart break	غم زیاد
overmuch	زیاد
high	زیاد
not a lettle	زیاد
hugely	زیاد
frequent visiting	دیدنی زیاد
floridly	با ارایش زیاد
diaphoresis	عرق زیاد
h.f.	بسامد زیاد
obstipation	یبوست زیاد
onding	بارندگی زیاد
desudation	خوی زیاد
mort	مقدار زیاد
desudation	عرق زیاد
musk cat	گریه زیاد
lots	خیلی زیاد
furor	خشم زیاد
much rain	باران زیاد
deprecation	افهاربیمیلی زیاد
dense ignorance	نادانی زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
diuresis	ادرار زیاد
grnish	زیاد کردن
my grief was intensified	غصه من زیاد
d. haste	شتاب زیاد
torrid	زیاد گرم
over anxiety	دل واپسی زیاد
fixation	عشق زیاد
particularity	دقت زیاد
overwrite	زیاد نوشتن
overvoltage	فشار زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
overstock	زیاد پر کردن
overrider	حق دلالی زیاد
heighten	زیاد کردن
heightened	زیاد کردن
abound	زیاد بودن
excessive love	دوستی زیاد
fixations	دلبستگی زیاد
fixations	عشق زیاد
profound interest	دلبستگی زیاد
pretentiousness	ادعایی زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
polyuria	ادرار زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
polymathy	دانش زیاد
heightening	زیاد کردن
heightens	زیاد کردن
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
fervidness	گرمی زیاد
finicality	خودارایی زیاد
consumedly	بطور زیاد
overloaded	زیاد پر کردن
over estimate	زیاد براوردکردن
overloads	زیاد پر کردن
over confident	زیاد مطمئن
over blow	زیاد دمیدن
over issue	زیاد انتشاردادن
overload	زیاد پر کردن
overlabour	زیاد کارکردن

vast