English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English Persian
picturesqueness زیبایی روشنی
Other Matches
fenestra روشنی
glim روشنی
photogenic روشنی زا
irradiance روشنی
irradiancy روشنی
limpidity or limpidness روشنی
liveliness روشنی
plainess روشنی
perspicuity روشنی
clarification روشنی
pellucidness روشنی
pellucidity روشنی
brightness روشنی
clearness روشنی
conspicuity روشنی
clarity روشنی
diaphaneity روشنی
lucidity روشنی
shines روشنی
shine روشنی
lucency روشنی
irradiative روشنی دهنده
illuminative روشنی بخش
daylit روشنی روز
daylight روشنی روز
negative glow روشنی منفی
luminous روشنی بخش
beauties زیبایی
beauty زیبایی
sheen زیبایی
inelegance نا زیبایی
concinnity زیبایی
trimness زیبایی
pulchritude زیبایی
kalon زیبایی
good looks زیبایی
luminous روشنی بخش روشن
clearness روشنی وصاف بودن
obscurantist مخالف روشنی فکر
To have enlightened ideas. To be an intellectual. افکار روشنی داشتن
street lightning روشنی راه و خیابان
eclat روشنی خیره کننده
aesthetic وابسته به زیبایی
aestheticism زیبایی گرایی
esthete زیبایی گرا
there is no style about her سرووضعش زیبایی
beauty salon سالن زیبایی
constructivism ضد زیبایی شناسی
esthetics زیبایی شناسی
esthetic زیبایی شناختی
esthetician زیبایی شناس
aesthetician زیبایی شناس
aesthetic زیبایی شناختی
aesthetically وابسته به زیبایی
beauty spots خال زیبایی
salons سالن زیبایی
graced زیبایی خوبی
salon سالن زیبایی
gracing زیبایی خوبی
glee زیبایی کامیابی
beauty spot خال زیبایی
aesthete زیبایی گرا
prettiness زیبایی عاریتی
aesthetes زیبایی گرا
grace زیبایی خوبی
elegance زیبایی وقار
aesthetically زیبایی شناختی
aesthetics زیبایی شناسی
graces زیبایی خوبی
dazzled تابش یا روشنی خیره کننده
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
enlightement روشنی فکر اگاهی حقیقی
dazzle تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles تابش یا روشنی خیره کننده
body building ورزش زیبایی اندام
psyche شاهزاده زیبایی که " کوپید"
body-building ورزش زیبایی اندام
aphrodite الههء عشق و زیبایی
unprompted دارای زیبایی طبیعی
she was a model of besuty نمونه زیبایی بود
venus الهه عشق و زیبایی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
saloons سالن زیبایی رستوران
aesthetics زیبایی گرایی مبحث
a beauty and an elegance beyond [ without] compare زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
seeming فاهر نما زیبایی
saloon سالن زیبایی رستوران
plastic surgery جراحی ترمیمی و زیبایی
ambiguity آنچه به روشنی تعریف نشده است
steering brake قفل فرمان خود روشنی دار
ambiguities آنچه به روشنی تعریف نشده است
cascade image intensifier تقویت کننده روشنی عکس یاشفافیت ان
queen of love زهره نام الهه زیبایی
Is there a beauty salon in the hotel? آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
The jewels were laid out beautifully. جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
maenad حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
aestheticism زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
adonic جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
ripe beauty زیبایی زنی که رشد کرده است
menad حوری زیبایی که ملازم دیونیسوس بوده
passe دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
adonis جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
grace note نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
supernovae ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernovas ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
wampum صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
Japonaiserie [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
bright anneal روشنی ناشی از گداختن گداختن
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com