English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
misbeseem زیبنده نبودن
Search result with all words
misbecome زیبنده نبودن ناجوربودن برای
Other Matches
becoming زیبنده
seemly زیبنده
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
becomes درخوربودن زیبنده بودن
become درخوربودن زیبنده بودن
an impossible hat کلاهی که به هیچ روی نتوان بر سرگذاشت یا هیچ زیبنده نباشد
lack نبودن
lacks نبودن
absence نبودن
absences نبودن
lacked نبودن
unconditionality معلق نبودن
to be no more دیگر نبودن
to be out of heart سرخلق نبودن
to retire in to oneself معاشر نبودن
run short <idiom> کافی نبودن
to be at ease راحت نبودن
no new is good new نبودن خبر
inapplicability عملی نبودن
bush در فرم نبودن
inedibility ماکول نبودن
be off one's duty سر خدمت نبودن
twiddle one's thumbs <idiom> مشغول نبودن
to go out of fashion دیگرمتداول نبودن
disagreed موافق نبودن
haze روشن نبودن مه
disagree موافق نبودن
eccentrics هم مرکز نبودن
eccentric هم مرکز نبودن
bushes در فرم نبودن
disagreeing موافق نبودن
disagrees موافق نبودن
stand off محشور نبودن
stand-off محشور نبودن
stand-offs محشور نبودن
inapprehensibility قابل درک نبودن
no deal <idiom> موافق نبودن ،رد کردن
to be left in disbelief <idiom> قابل فهم نبودن
[be] no chicken دیگر جوان نبودن
out of step <idiom> دریک گام نبودن
out of kilter <idiom> دربالانس خوبی نبودن
no great shakes <idiom> حدوسط ،مهم نبودن
no cigar <idiom> موافق نبودن ،رد کردن
to be under a person p زیرحمایت کسی نبودن
misbeseem نیامدن به نبودن برای
dishonoured قابل پرداخت نبودن
displease خوش ایند نبودن
displeases خوش ایند نبودن
dishonours قابل پرداخت نبودن
dishonored قابل پرداخت نبودن
dishonouring قابل پرداخت نبودن
dishonoring قابل پرداخت نبودن
unanswered همردیف نبودن حریف
dishonors قابل پرداخت نبودن
dishonour قابل پرداخت نبودن
throw together <idiom> عجله داشتن ومراقب نبودن
sell out <idiom> صادق نبودن ،فرختن راز
miscast برای نقش خودمناسب نبودن
differ شبیه چیز دیگر نبودن
differed شبیه چیز دیگر نبودن
differing شبیه چیز دیگر نبودن
inexpressiveness زیان دار نبودن گنگی
differs شبیه چیز دیگر نبودن
to have no say [in that matter] پاسخگو نبودن [در این قضیه]
not my cup of tea <idiom> باب طبع کسی نبودن
fluctuated ثابت نبودن موج زدن
run-of-the-mill برجسته نبودن در جنس متوسط
run of the mill برجسته نبودن در جنس متوسط
mismatch متناسب نبودن ناجور بودن
fluctuates ثابت نبودن موج زدن
acatamathesia قادر بدرک سخن نبودن
fluctuate ثابت نبودن موج زدن
indulging مخالف نبودن رها ساختن
indulged مخالف نبودن رها ساختن
indulge مخالف نبودن رها ساختن
time out معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
let the chips fall where they may <idiom> نگران نتیجه یک کشف نبودن
goof off <idiom> کار نکردن یاجدی نبودن
forlackof shoes بواسطه نداشتن یا نبودن کفش
indulges مخالف نبودن رها ساختن
bark is worse than one's bite <idiom> به بدی چیزی که به نظر میرسه،نبودن
write off <idiom> پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
to sit heavy on the stomach گوارا نبودن دیر هضم بودن
off balance <idiom> فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
stand pat <idiom> ازموقعیت راضی بودن وخواستار تغییرات نبودن
asleep at the switch <idiom> متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
drown out <idiom> سروصدای زیاد براه انداختن وقادر به شنیدن نبودن
don't give up the day job <idiom> [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
to go easy on somebody [something] خیلی ایراد نگرفتن [انتقادی نبودن] از کسی [در مورد چیزی]
disclaimer عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
heir presumptive وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
presumption hominis قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
quando acciderint وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com