English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English Persian
calker زیرپوش سازی کردن
Search result with all words
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
Other Matches
underclothes زیرپوش
underclothing زیرپوش
petticoats زیرپوش زنانه
petticoat زیرپوش زنانه
camisole زیرپوش زنانه
singlet زیرپوش مردانه
singlets زیرپوش مردانه
undergrament زیرپوش جامه زیر
vests زیرپوش کشباف لباس
vest زیرپوش کشباف لباس
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
corset cover لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
simulates شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulating شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulate شبیه سازی کردن تشبیه کردن
floors کف سازی کردن
floored کف سازی کردن
floor کف سازی کردن
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
copied بدل سازی کردن
simulating وانمود سازی کردن
jerry build بنا سازی کردن
copying بدل سازی کردن
copy بدل سازی کردن
insculp مجسمه سازی کردن
copies بدل سازی کردن
simulates وانمود سازی کردن
simulate وانمود سازی کردن
To forge a document (documents). سند ومدرک سازی کردن
subverts درون واژگون سازی کردن
subvert درون واژگون سازی کردن
subverted درون واژگون سازی کردن
bastardization بدل سازی حرامزاده کردن
imagery شبیه سازی عکاسی کردن
subverting درون واژگون سازی کردن
compaction فشرده سازی متراکم کردن
simulates شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
simulating شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
clearance پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
delete پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleting پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compacted کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
compacting کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
pave [صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
compacts کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
addressed قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
To cook the books. حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
conditioning شرطی کردن شرطی سازی
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
retortion خم سازی
pavements کف سازی
retortion کج سازی
stylization مد سازی
individualises تک سازی
padding له سازی
individualizing تک سازی
individualizes تک سازی
idolization بت سازی
local anasthesia سر سازی
deflexion خم سازی
flection خم سازی
individualised تک سازی
individualising تک سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
pavement کف سازی
repk lection پر سازی
bridge building پل سازی
truncation بی سر سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
flooring کف سازی
bridgework پل سازی
compaction تو پر سازی
tepefaction ملول سازی
reconstructions دوباره سازی
plasticization نرم سازی
refreshing دوباره سازی
refreshingly دوباره سازی
model مدل سازی
sinter کلوخه سازی
feminization مونث سازی
aromatization معطر سازی
irreticence فاش سازی
severance جدا سازی
reconstruction دوباره سازی
asphalt paving جاده سازی
equality gate برابر سازی
bedevilment شیطان سازی
sculpture مجسمه سازی
popularization محبوب سازی
arrefication رقیق سازی
simplifcation ساده سازی
modelled مدل سازی
aromatization عطر سازی
sculptures مجسمه سازی
minimalization کمینه سازی
rarafaction لطیف سازی
modeled مدل سازی
rarafaction رقیق سازی
curriery چرم سازی
capital building سرمایه سازی
sculpture پیکره سازی
dwelling construction خانه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
capitalization سرمایه سازی
manifestations اشکار سازی
road building جاده سازی
renewals تازه سازی
negation خنثی سازی
braziers برنج سازی
brazier برنج سازی
unification یکی سازی
shipbuilding کشتی سازی
regionalism منطقه سازی
flooding غرقه سازی
intriguing زمینه سازی
wearisomeness کسل سازی
simulations همانند سازی
pedogenesis جلگه سازی
intrigues زمینه سازی
carcassing اسکلت سازی
evacuation تهی سازی
smoothing صاف سازی
renewal تازه سازی
enthralment بنده سازی
diamond-faced روستایی سازی
seduction گمراه سازی
microminiaturization ریز سازی
portrayal مجسم سازی
portrayals مجسم سازی
beadwork تسبیح سازی
coaching اماده سازی
netting تور سازی
carbonize کربن سازی
defeasance باطل سازی
modernization نوین سازی
widening پهن سازی
inversion وارون سازی
refrigeration سرد سازی
idealizing دلخواه سازی
landscape painting منظره سازی
miseenscene صحنه سازی
idealizes دلخواه سازی
idealized دلخواه سازی
inversions وارون سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com