English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
trunk drawers زیر شلواری کوتاه
Search result with all words
skivvy زیر پیراهن وزیر شلواری کوتاه
Other Matches
pantalettes زیر شلواری و نیم شلواری که زنهامی پوشیدند
trousering پارچه شلواری
knee breeches نیم شلواری
kerseymere صوف شلواری
breeches نیم شلواری
pants زیر شلواری
panty hose جوراب شلواری
smalls نیم شلواری
underdrawers زیر شلواری
Jockey Shorts زیر شلواری
small clothes نیم شلواری
y connection اتصال شلواری
drawers زیر شلواری
drawer زیر شلواری
small cloths نیم شلواری
peg tops شلواری که درکمرگشادودرقوزک تنگ است
peg top trousers شلواری که در کمرگشادو درقوزک تنگ است
rational dress نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
knickerbockers نیم شلواری گشادکه درسرزانوجمع میشود
pantalets زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
moleskin جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
trews شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
underpants زیر پوش زیر شلواری
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
synoptic کوتاه
dumpy کوتاه
shorter کوتاه
miniature کوتاه
miniatures کوتاه
stunts کوتاه
succinct کوتاه
stunt کوتاه
pigmy قد کوتاه
dwarfish کوتاه
pigmy کوتاه
short کوتاه
bas relif کوتاه
of short duration کوتاه
scut دم کوتاه
puny قد کوتاه
stunting کوتاه
pygmy قد کوتاه
low کوتاه
stocky کوتاه
stockiest کوتاه
stockier کوتاه
curt <adj.> کوتاه
concise <adj.> کوتاه
down کوتاه
concise کوتاه
fleeting <adj.> کوتاه
shortest کوتاه
liliputian قد کوتاه
pygmy کوتاه
little کوتاه
pygmies قد کوتاه
pygmies کوتاه
pigmies قد کوتاه
pigmies کوتاه
curtal کوتاه
short <adj.> کوتاه
succinct <adj.> کوتاه
cutty sark دامن کوتاه
apophthegm گفتار لب و کوتاه
draw in کوتاه شدن
detruncate کوتاه کردن
detruncation کوتاه شدگی
an incomprehensive report گزارش کوتاه
easy term کوتاه مدت
epigrammatical کوتاه ونیشدار
correption کوتاه کردن
bunny hop پرش کوتاه
breeks شلوار کوتاه
by pass اتصال کوتاه
brachydactyly کوتاه انگشتی
chip shot ضربه کوتاه
lie down استراحت کوتاه
basso relief برجسته کوتاه
chitchat صحبت کوتاه
chiton قبای کوتاه
cut off کوتاه کردن
coatee دامن کوتاه
conte داستان کوتاه
britches شلوار کوتاه
stags کوتاه کردن
bas relief برجسته کوتاه
bas-relief برجسته کوتاه
bas-reliefs برجسته کوتاه
aphorism سخن کوتاه
aphorisms سخن کوتاه
low کوتاه دون
abbreviated کوتاه شده
shortening کوتاه شدگی
poop صدای کوتاه
poops صدای کوتاه
stag کوتاه کردن
lie-down استراحت کوتاه
truncates کوتاه کردن
truncating کوتاه کردن
clipping کوتاه کردن
scurried مسابقه کوتاه
scurries مسابقه کوتاه
scurry مسابقه کوتاه
scurrying مسابقه کوتاه
pigmies ادم کوتاه قد
pygmies ادم کوتاه قد
shuffle گام کوتاه
shuffled گام کوتاه
shuffles گام کوتاه
shuffling گام کوتاه
short stories داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette داستان کوتاه
novelettes داستان کوتاه
term paper رساله کوتاه
idyll چکامه کوتاه
unabridged کوتاه نشده
short-circuits اتصال کوتاه
pygmy ادم کوتاه قد
curt کوتاه ومختصر
idyll قصیده کوتاه
idylls چکامه کوتاه
idylls قصیده کوتاه
short wave موج کوتاه
short-wave موج کوتاه
short haul خط سیر کوتاه
short-haul خط سیر کوتاه
short-circuit اتصال کوتاه
abridge کوتاه کردن
escopet قرابینه کوتاه
stichomythia مکالمات کوتاه
short-listed فهرست کوتاه
short-listing فهرست کوتاه
short-lists فهرست کوتاه
tutu دامن کوتاه
tutus دامن کوتاه
To back down . کوتاه آمدن
drop in <idiom> دیدار کوتاه
in the short run در کوتاه مدت
short-list فهرست کوتاه
mini-skirts دامن کوتاه
strop طناب کوتاه
to cut short کوتاه کردن
to fall short کوتاه امدن
to look in کوتاه کردن
truncation کوتاه سازی
tunicle لباس کوتاه
undersize اندازه کوتاه
vamp جوراب کوتاه
whiffet سوت یا پف کوتاه
wool of short staple پشم نخ کوتاه
mini-skirt دامن کوتاه
curtly <adv.> بصورت کوتاه
briefly <adv.> بصورت کوتاه
simply stated به بیان کوتاه
brief description شرح کوتاه
corner-brace حایل کوتاه
dwarf gallery دالان کوتاه
compendiously <adv.> بصورت کوتاه
steep taper مخروط کوتاه
escopette قرابینه کوتاه
lop sided کوتاه و بلند
low frequency wave موج کوتاه
mackinaw کت کوتاه و سنگین
manakin ادم کوتاه قد
manikin ادم کوتاه قد
morello گیلاس دم کوتاه
narrow minded کوتاه نظر
novelet داستان کوتاه
novella رمان کوتاه
one track کوتاه فکر
piaffer یورتمه کوتاه
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
let us be brief کوتاه کنیم
fubsy کوتاه وکلفت
gnomical کوتاه لب نویس
half pint کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber الوار کوتاه
hare sighted کوتاه بین
hide bound کوتاه فکر
idyl چکامه کوتاه
idyl قصیده کوتاه
intrim کوتاه مدت
jog trot یورتمه کوتاه
knurly کوتاه قد کوتوله
playlet نمایش کوتاه
razee کوتاه کردن
short shunt شنت کوتاه
short splice پیوند کوتاه
short term کوتاه مدت
short term دوره کوتاه
short test bar میله کوتاه
short time کوتاه مدت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com