English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
biocoenose زیستگاه نیمه طبیعی زیستگاه نیادی
biocoenosis زیستگاه نیمه طبیعی زیستگاه نیادی
biogeocoenosis زیستگاه نیمه طبیعی زیستگاه نیادی
geobiocoenosis زیستگاه نیمه طبیعی زیستگاه نیادی
Other Matches
homelands زیستگاه
domiciles زیستگاه
habital زیستگاه
domicile زیستگاه
homeland زیستگاه
microhabitat [ریز زیستگاه]
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
nature reserve اندوختگاه نیادی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
physiographic وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
naturalism فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
in noon of night در نیمه شب
semi نیمه
half deck نیمه پل
division line خط نیمه
mid- نیمه
part way نیمه
midnight نیمه شب
mid نیمه
moiety نیمه
semis نیمه
stiffish نیمه شق
semiconscious نیمه اگاه
semicolonial نیمه ازاد
semifixed نیمه ثابت
semi mechanization نیمه مکانیزه
semi literate نیمه نویسا
semicinductor نیمه هادی
inchoate نیمه تمام
semicinductor نیمه رسانا
semicivilized نیمه متمدن
semi conductor نیمه هادی
semi independent نیمه مستقل
semifinal نیمه نهایی
semierect نیمه قائم
semicrystalline نیمه بلورین
half-mast نیمه افراشتن
semidivine نیمه الهی
semidetached نیمه مجزا
parboil نیمه پختن
half-mast نیمه افراشتگی
parboils نیمه پختن
parboiling نیمه پختن
midsummer نیمه تابستان
semicrystalline نیمه متبلور
semierect نیمه ایستاده
semicolonial نیمه مستعمره
semicolonialism نیمه مستعمراتی
semiconscious نیمه هوشیار
semiconscious نیمه بیهوش
semidomesticated نیمه اهلی
semidome نیمه گنبد
parboiled نیمه پختن
semi نیمه تاحدی
backcourt نیمه دفاعی
semi-finals نیمه نهایی
semi finals نیمه نهایی
left heart نیمه چپ قلب
megrim درد نیمه سر
midwatch پاس نیمه شب
midyear نیمه سال
middle watch نگهبانی نیمه شب
nocturn عبادت نیمه شب
partial fixing نیمه گیرداری
halvers نیمه مشترک
half way نیمه راه
brow ague درد نیمه سر
demigod نیمه خدا
foreconscious نیمه هشیاری
halfway نیمه راه
half faced نیمه کاره
half loaded سلاح نیمه پر
half mast high نیمه افراشته
half time نیمه بازی
half tracked نیمه شنی
partially sighted نیمه بینا
preconscious نیمه هشیار
semi trailer نیمه یدک
subliminally نیمه خوداگاه
subliminal نیمه خوداگاه
semiactive نیمه فعال
semiaquatic نیمه ابزی
semiarboreal نیمه درختی
semiarid نیمه خشک
semiautomatic نیمه خودکار
partially hearing نیمه شنوا
semi skilled نیمه ماهر
semi official نیمه رسمی
quasi private نیمه خصوصی
quasi public نیمه دولتی
quasi public نیمه عمومی
quasi commercial نیمه بازرگانی
quasi concave نیمه مقعر
quasi convex نیمه محدب
before mid night قبل از نیمه شب
second half نیمه دوم
midway نیمه راه
semis نیمه تاحدی
semiprivate نیمه خصوصی
semivitrified نیمه شیشهای
shaly clay رس نیمه بلوری
solid state نیمه هادی
subacute نیمه حاد
subadult نیمه بالغ
drafted نیمه نهایی
subarid نیمه خشک
subfossil نیمه سنگواره
subovate نیمه بیضی
semitropic نیمه گرمسیری
semitransparent نیمه شفاف
semitranslucent نیمه شفاف
semipro نیمه حرفهای
semipublic نیمه همگانی
semireligious نیمه مذهبی
semirigid نیمه سخت
semiskilled نیمه ماهر
semisolid نیمه جامد
semisynthetic نیمه مصنوعی
semisynthetic نیمه ترکیبی
semitranslucent نیمه کدر
subsaline نیمه شور
half-timbered نیمه چوبی
drafts نیمه نهایی
half-time نیمه نخست
first half نیمه نخست
translucent نیمه شفاف
aileron نیمه سنتوری
dwarf wall دیوار نیمه
half-bat آجر نیمه
half-column نیمه ستون
underemployed نیمه کار
sub-tropical نیمه حاره
semiterrestrial نیمه خاکی
draft نیمه نهایی
semi-conscious نیمه هشیار
semi-conscious نیمه بیهوش
semi-conscious در حال نیمه غش
part-time نیمه وقت
part time نیمه وقت
semi-final نیمه نهایی
semi-precious نیمه بهادار
semi-precious نیمه گرانبها
half نیمه نخست
subconscious نیمه هشیار
semiopaque نیمه کدر
semiformal نیمه رسمی
semilog نیمه لگاریتمی
semifluid نیمه ابکی
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semilustrous نیمه درخشنده
semimobile نیمه متحرک
semiparasitic نیمه انگلی
aileron نیمه لچکی
semiofficial نیمه رسمی
semipermanent نیمه جاودان
semipermeable نیمه تراوا
semiopaque نیمه شفاف
partial نیمه کامل
semiliquid نیمه مایع
subconsciously نیمه اگاه
semidivine نیمه خدا
semihard نیمه محکم
semihard نیمه سخت
semilate نیمه دیررس
semigloss نیمه درخشان
semigloss نیمه شفاف
subconsciously نیمه هشیار
subconscious نیمه اگاه
p type semiconductor نیمه هادی نوع "پی "
part time job شغل نیمه وقت
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
part time work کار نیمه وقت
demi-metope [نیمه چهارگوش افریز]
premedial واقع در نیمه قدامی
partially drowned jet فوران نیمه مستغرق
perforated cutoff دیواره نیمه تراوا
beauty sleep خواب پیش از نیمه شب
half-mast پرچم نیمه افراشته
halfway house منزل نیمه راه
premedian واقع در نیمه قدامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com