English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English Persian
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
Other Matches
coral reef ساحل مرجانی
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
cay تخته سنگ ساحلی درجزیره
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
coralloid مرجانی
hydroid مرجانی
coral island جزیره مرجانی
coral رنگ مرجانی
coralline مرجانی رنگ
atolls جزیره مرجانی حلقوی
polypoid مرجانی وابسته به بواسیرلحمی
nematocyst نیش جانور مرجانی
corallite استخوان بندی مرجانی
atoll جزیره مرجانی حلقوی
maroon شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
polyzoarium کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
atole جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
banks ساحل
causey ساحل
beach ساحل
coasts ساحل
coast ساحل
brae ساحل
beaches ساحل
shores ساحل
littoral ساحل
rivage ساحل
landside ساحل
ashore به ساحل
sea shore ساحل
shore ساحل
beached ساحل
bank ساحل
attack group گروه تک به ساحل
back beach ساحل جزرو مد
riparian ساحل رودخانه زی
backshore ساحل جزرو مد
seacoast ساحل دریا
beaches زدن به ساحل
river line خط ساحل رودخانه
beaches ساحل شنی
sea coast ساحل دریا
shore duty خدمت ساحل
backshore beach ساحل جزرو مد
on shore روی ساحل
coastwise درطول ساحل
coastwards بطرف ساحل
hard beach ساحل مستحکم
coastward درامتداد ساحل
coastward بطرف ساحل
coast guardsman ساحل بان
land combat نبرد در ساحل
beach party تیم ساحل
low lander ساحل نشین
basegram پیام از ساحل
stethe ساحل رودخانه
bankside شیب ساحل
bank revetment پوشش ساحل
bank protection ساحل داری
near shore نزدیک به ساحل
coastwards درامتداد ساحل
beached ساحل شنی
beached زدن به ساحل
in- نزدیک ساحل
shore ساحل دریا
shore کرانه ساحل
river banks ساحل رودخانه
river bank ساحل رودخانه
inshore به طرف ساحل
onshore واقع در ساحل
offshore دور از ساحل
offshore از جانب ساحل
shores ساحل دریا
shores کرانه ساحل
seashore ساحل دریا
beach زدن به ساحل
sandbank ساحل شنی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
sandbanks ساحل شنی
beach ساحل شنی
seashores ساحل دریا
in نزدیک ساحل
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
retract دور شدن از ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
retracted دور شدن از ساحل
retracts دور شدن از ساحل
seebreeze باد از دریا به ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
lee shore ساحل در معرض باد
waterside متعلق به کناردریا ساحل
insides موج نزدیک ساحل
inside موج نزدیک ساحل
landing beach ساحل پیاده شدن
put out از ساحل عازم شدن
hinterlands زمین پشت ساحل
hinterland زمین پشت ساحل
ashore بکنار بطرف ساحل
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
coast in point نقطه ورود به ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
retracting دور شدن از ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
coasting کشتی رانی در طول ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
left slide حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
riverain کرانه نشین ساحل نشین
riverine داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com