English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (11 milliseconds)
English Persian
landing beach ساحل پیاده شدن
Search result with all words
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shoring پیاده شدن در ساحل
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
Other Matches
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
coasts ساحل
beaches ساحل
causey ساحل
littoral ساحل
rivage ساحل
brae ساحل
sea shore ساحل
landside ساحل
banks ساحل
beach ساحل
coast ساحل
shore ساحل
bank ساحل
beached ساحل
ashore به ساحل
shores ساحل
onshore واقع در ساحل
shores ساحل دریا
sea coast ساحل دریا
attack group گروه تک به ساحل
back beach ساحل جزرو مد
in- نزدیک ساحل
inshore به طرف ساحل
backshore ساحل جزرو مد
seacoast ساحل دریا
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank ساحل شنی
sandbanks ساحل شنی
beach زدن به ساحل
beach ساحل شنی
river banks ساحل رودخانه
river bank ساحل رودخانه
beached زدن به ساحل
beaches زدن به ساحل
beaches ساحل شنی
stethe ساحل رودخانه
offshore دور از ساحل
offshore از جانب ساحل
beached ساحل شنی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
shores کرانه ساحل
coastward درامتداد ساحل
shore duty خدمت ساحل
seashore ساحل دریا
beach party تیم ساحل
coral reef ساحل مرجانی
hard beach ساحل مستحکم
on shore روی ساحل
river line خط ساحل رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
coastward بطرف ساحل
coastwards بطرف ساحل
coast guardsman ساحل بان
coastwise درطول ساحل
coastwards درامتداد ساحل
basegram پیام از ساحل
low lander ساحل نشین
seashores ساحل دریا
shore ساحل دریا
shore کرانه ساحل
bank protection ساحل داری
bank revetment پوشش ساحل
backshore beach ساحل جزرو مد
in نزدیک ساحل
near shore نزدیک به ساحل
bankside شیب ساحل
land combat نبرد در ساحل
bars خور پیشرفتگی اب به ساحل
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
lee shore ساحل در معرض باد
bar خور پیشرفتگی اب به ساحل
near bank ساحل نزدیک رودخانه
hinterland زمین پشت ساحل
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
Ivory Coast کشور ساحل عاج
retracts دور شدن از ساحل
shelf سراشیب ساحل دریا
retracting دور شدن از ساحل
retracted دور شدن از ساحل
retract دور شدن از ساحل
put out از ساحل عازم شدن
coast in point نقطه ورود به ساحل
riverain ساکن ساحل رودخانه
seebreeze باد از دریا به ساحل
roadstead لنگرگاه دور از ساحل
hinterlands زمین پشت ساحل
bank line نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle زاویه شیب ساحل
ashore بکنار بطرف ساحل
inside موج نزدیک ساحل
waterside متعلق به کناردریا ساحل
insides موج نزدیک ساحل
beaching gear وسایل به ساحل کشیدن ناو
foreshore لبه جلوی ساحل دریا
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
offshore winds بادخشکی بادهای دور از ساحل
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
coasting کشتی رانی در طول ساحل
cay ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
skate boat قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
surf cast قلاب اندازی از ساحل در موج
foreshores لبه جلوی ساحل دریا
debarkation net پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
offshore دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
council of entent ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
liberty man ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
barrier reef صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
jolly boat قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
dune خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
soup موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
soups موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
hard up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard-up جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
scylla صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
painters طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painter طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
mooring penant طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
footpaths پیاده رو
peripatetic پیاده رو
walked پیاده رو
walks پیاده رو
footer پیاده رو
footpath پیاده رو
path پیاده رو
infantry man پیاده
footway پیاده رو
paths پیاده رو
side walk پیاده رو
pedestrians پیاده
dismounted پیاده
impledge پیاده
infantry پیاده
on of پیاده
afoot پیاده
ganway پل پیاده رو
pedestrian پیاده
foot infantry پیاده
pavements پیاده رو
pignorate پیاده
pavement پیاده رو
foot slogger پیاده
foot bridge پل پیاده رو
walk پیاده رو
sidewalks پیاده رو
foot bank پیاده رو
walkway پیاده رو
walkways پیاده رو
pedestrian bridge پل پیاده رو
sidewalk پیاده رو
pad دزد پیاده
set down پیاده کردن
demodulator پیاده کننده
armored infantry پیاده مکانیزه
on foot به صورت پیاده
armored infantry پیاده زرهی
on foot پای پیاده
disassemble پیاده کردن
pedestrian crossings گذرگاه پیاده
dismantlement پیاده کردن
disembarkation پیاده شدن
pedestrianism پیاده روی
humps پیاده روی
humping پیاده روی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com