Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
diamond structure
ساختار الماس
Other Matches
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
bort
الماس
adamantean
الماس وش
diamond
الماس
diamondiferous
الماس زا
adamantean
الماس
imitation diamond
الماس بدل
rose diamond
الماس فلامک
black diamond
الماس سیاه
brilliant
الماس درخشان
carbon
الماس بیفروغ
riviere
طوق الماس
diamondiferous
الماس خیز
diamondiferous
الماس دار
diamantiferous
الماس خیز
diamond cutter
الماس تراش
rough d.
الماس بی تراش
carbonado
نوعی الماس کدر
glass cutter
الماس شیشه بری
diamond cutting tool
الماس شیشه بری
lasque
الماس رگه دار
diamond cut
دارای تراش الماس
diamond dust
خرده یاسوده الماس
lasque
الماس پهن و بد شکل
pulsator
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
achondrite
سنگ الماس بدون ذرات گرد
briolette
نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
architecture
ساختار
structuring
ساختار
structure
ساختار
structures
ساختار
atomic structure
ساختار اتمی
age structure
ساختار سنی
crane construction
ساختار جرثقیل
selection structure
ساختار گزینشی
data structure
ساختار داده ها
cellular structure
ساختار شبکهای
crystal structure
ساختار بلور
close packed structure
ساختار تنگچین
ring structure
ساختار حلقهای
control structure
ساختار کنترلی
band structure
ساختار نواری
crystalline structure
ساختار بلوری
block structure
ساختار بلوکی
decision structure
ساختار تصمیم
relational structure
ساختار رابطهای
nested structure
ساختار لانهای
ingots structure
ساختار شمش
inverted structure
ساختار معکوس
institutional structure
ساختار نهادی
internal structure
ساختار داخلی
kekule structure
ساختار ککوله
molecular structure
ساختار مولکولی
loop structure
ساختار حلقهای
lewis structure
ساختار لوویس
linear structure
ساختار خطی
network stracture
ساختار شبکه
network structure
ساختار شبکهای
nuclear structure
ساختار هستهای
grain structure
ساختار بلوری
economic structure
ساختار اقتصادی
electronic structure
ساختار الکترونی
factor structure
ساختار عاملی
file structure
ساختار فایل
fine structure
ساختار فریف
pyramidal structure
ساختار هرمی
helical structure
ساختار مارپیچی
list structure
ساختار لیست
structure factor
عامل ساختار
superstructure
ساختار بالا
structure
[first order]
ساختار
[ریاضی]
fabric
ساختار ساختمان
superstructures
ساختار بالا
tree structure
ساختار درخت
structuring
ساختار ساخت
structure
ساختار ساخت
structure chart
نمودار ساختار
shell structure
ساختار لایهای
sequence structure
ساختار ترتیبی
structures
ساختار ساخت
structuring
پی ریزی کردن ساختار
algebraic structure
ساختار جبری
[ریاضی]
hyperfine structure
ساختار فوق فریف
hydrogen depleted structure
ساختار هیدروژن زدوده
structure
پی ریزی کردن ساختار
graphic data structure
ساختار داده گرافیکی
hierachical structure
ساختار سلسله مراتبی
structuralists
وابسته به ساختار گرایی
structures
پی ریزی کردن ساختار
database structure
ساختار پایگاه داده ها
valence bond structure
ساختار پیوند والانسی
cubic closed packed structure
ساختار مکعبی تنگچین
tertiary structure of protein
ساختار سوم پروتئین
structured design
طراحی ساختار یافته
loop control structure
ساختار کنترل حلقه
straight chain structure
ساختار راست زنجیر
sequential data structure
ساختار ترتیبی داده
infrastructure
ساختار یا سرویس ابتدایی
secondary structure of portein
ساختار دوم پروتئین
sequence control structure
ساختار کنترل ترتیبی
branch control structure
ساختار کنترل انشعاب
work breakdown structure
ساختار تفکیک کار
contiguous data structure
ساختار دادههای همجوار
structuralist
وابسته به ساختار گرایی
centralized network configuration
ساختار شبکهای متمرکز
leaf
گره آخر در ساختار درختی
pawn structure
ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
definition
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
node
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
definitions
شرح ساختار در برنامه یا سیستم
hierarchy
ساختار دادهای سلسله مراتبی
nodes
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
hierarchies
ساختار دادهای سلسله مراتبی
implication
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
wurtzite
ساختار شش گوشهای روی سولفید
inclusion
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
branched chain structure
ساختار زنجیری شاخه دار
implications
عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
h.f.s
structure hyperfine ساختار فوق فریف
skeletal code
برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
external
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
externals
دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
broch
[ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
hexonal zinc sulfide structure
ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
forest
تعداد درختهای ساختار داده متصل
reconfiguration
تغییر دادن ساختار داده در سیستم
forests
تعداد درختهای ساختار داده متصل
frameworks
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
framework
ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
DNA double helix
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
queues
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schemata
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schema
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queued
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queueing
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
backsteingotit
[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
High Victorian
[سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queue
روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
abutment
[ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.]
[معماری]
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
array
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
bandolite
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
scripts
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
variables
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
plex structure
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
random
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
hierarchical communications system
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
physical
سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
randomly
سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
arrays
ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
structuring
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
rung
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
structure
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
local
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
sparse array
ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
locals
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
flowchart
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flow diagram
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
locals
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
root
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
dynamic
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
globally
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
dynamically
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
local
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
global
متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
roots
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
if/then/else
یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
quartz
در کوهی الماس کوهی
CDs
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
electrographic architecture
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
columnar and trabeated
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
CD
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
frees
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
kinematics
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flow diagram
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
arrays
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
tree
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
ddl
بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
onion skin language
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
plex database
ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
derivation graph
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
V format
ساختار داده که درآن دکوردهای با طول مختلف ذخیره شده اند با یک مشخصات ابتدایی که طول آنها را نوشته است
bell-cage
[ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com