Dictiornary-Farsi | ساختار تصمیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
decision structure	ساختار تصمیم


Other Matches

hierarchies	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy	روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis	[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
structure	ساختار
structures	ساختار
structuring	ساختار
architecture	ساختار
weak kneed	بی تصمیم
decision	تصمیم
weak-kneed	بی تصمیم
plucks	تصمیم
plucking	تصمیم
plucked	تصمیم
irresolute	بی تصمیم
resolutions	تصمیم
resolution	تصمیم
ruling	تصمیم
rulings	تصمیم
determination	تصمیم
nonplus	بی تصمیم
decisions	تصمیم
resolve	تصمیم
resolves	تصمیم
avows	تصمیم
pluck	تصمیم
avowing	تصمیم
avow	تصمیم
will-power	تصمیم
institutional structure	ساختار نهادی
control structure	ساختار کنترلی
close packed structure	ساختار تنگچین
loop structure	ساختار حلقهای
cellular structure	ساختار شبکهای
block structure	ساختار بلوکی
list structure	ساختار لیست
linear structure	ساختار خطی
age structure	ساختار سنی
band structure	ساختار نواری
atomic structure	ساختار اتمی
internal structure	ساختار داخلی
inverted structure	ساختار معکوس
kekule structure	ساختار ککوله
ingots structure	ساختار شمش
electronic structure	ساختار الکترونی
economic structure	ساختار اقتصادی
file structure	ساختار فایل
fine structure	ساختار فریف
diamond structure	ساختار الماس
grain structure	ساختار بلوری
helical structure	ساختار مارپیچی
lewis structure	ساختار لوویس
data structure	ساختار داده ها
crystalline structure	ساختار بلوری
crystal structure	ساختار بلور
crane construction	ساختار جرثقیل
factor structure	ساختار عاملی
molecular structure	ساختار مولکولی
shell structure	ساختار لایهای
ring structure	ساختار حلقهای
selection structure	ساختار گزینشی
sequence structure	ساختار ترتیبی
structure factor	عامل ساختار
structuring	ساختار ساخت
tree structure	ساختار درخت
structures	ساختار ساخت
structure	ساختار ساخت
superstructures	ساختار بالا
superstructure	ساختار بالا
nested structure	ساختار لانهای
network stracture	ساختار شبکه
network structure	ساختار شبکهای
structure chart	نمودار ساختار
fabric	ساختار ساختمان
structure [first order]	ساختار [ریاضی]
relational structure	ساختار رابطهای
nuclear structure	ساختار هستهای
pyramidal structure	ساختار هرمی
decision maker	تصمیم گیرنده
decidability	تصمیم پذیری
decision making	تصمیم گیری
decision instruction	دستورالعمل تصمیم
decidable	تصمیم پذیر
determiner	تصمیم گیرنده
determiners	تصمیم گیرنده
afore thought	سبق تصمیم
to come to a decision	تصمیم گرفتن
to make a decision	تصمیم گرفتن
decision box	جعبه تصمیم
to take a d.	تصمیم گرفتن
to be resolved	تصمیم گرفتن
i made up my mind to	تصمیم گرفتم که ...
special verdict	تصمیم ویژه
make up one's mind	تصمیم گرفتن
nonplus	بی تصمیم بودن
resolved that ......	تصمیم گرفته شد که
regnum	تصمیم مقتدرانه
joint resolution	تصمیم مشترک
minds	تصمیم داشتن
logical decision	تصمیم منطقی
undecidable	تصمیم ناپذیر
A one-sided(unilateral)decision.	تصمیم یکجانبه
decision process	فرایند تصمیم
decision symbol	علامت تصمیم
decision table	جدول تصمیم
decision theory	تئوری تصمیم
decision tree	درخت تصمیم
make up one's mind <idiom>	تصمیم گیریکردن
sewed up <idiom>	تصمیم گیری
cut and dried <idiom>	تصمیم قاطع
minding	تصمیم داشتن
mind	تصمیم داشتن
resolve	تصمیم گرفتن
determine	تصمیم گرفتن
determines	تصمیم گرفتن
determining	تصمیم گرفتن
decide	تصمیم گرفتن
decides	تصمیم گرفتن
resolves	تصمیم گرفتن
resolution	نیت تصمیم
resolutions	نیت تصمیم
canon	: تصویبنامه تصمیم
freehand	ازادی در تصمیم
canons	: تصویبنامه تصمیم
resolutely	از روی تصمیم
structure	پی ریزی کردن ساختار
hydrogen depleted structure	ساختار هیدروژن زدوده
hyperfine structure	ساختار فوق فریف
database structure	ساختار پایگاه داده ها
cubic closed packed structure	ساختار مکعبی تنگچین
loop control structure	ساختار کنترل حلقه
structures	پی ریزی کردن ساختار
structuralists	وابسته به ساختار گرایی
structuralist	وابسته به ساختار گرایی
secondary structure of portein	ساختار دوم پروتئین
hierachical structure	ساختار سلسله مراتبی
sequence control structure	ساختار کنترل ترتیبی
sequential data structure	ساختار ترتیبی داده
straight chain structure	ساختار راست زنجیر
graphic data structure	ساختار داده گرافیکی
structuring	پی ریزی کردن ساختار
valence bond structure	ساختار پیوند والانسی
work breakdown structure	ساختار تفکیک کار
structured design	طراحی ساختار یافته
branch control structure	ساختار کنترل انشعاب
tertiary structure of protein	ساختار سوم پروتئین
contiguous data structure	ساختار دادههای همجوار
centralized network configuration	ساختار شبکهای متمرکز
algebraic structure	ساختار جبری [ریاضی]
infrastructure	ساختار یا سرویس ابتدایی
determinants	تصمیم گیرنده عاجز
to decide [on]	تصمیم گرفتن [در مورد]
determinant	تصمیم گیرنده عاجز
arbitrament	قدرت اتخاذ تصمیم
arrive at a conclusion	اتخاذ تصمیم کردن
decision variable	متغیر تصمیم گیری
orrive at a conclusion	اتخاذ تصمیم کردن
take a decision	اتخاذ تصمیم کردن
verdicts	تصمیم هیات منصفه
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
malice aforethought	سبق تصمیم سوء
self determination	تصمیم پیش خود
preform	قبلا تصمیم گرفتن
sub judice	بدون تصمیم قضایی
general verdict	تصمیم به وجه اطلاق
ratio decidendi	مبنای اصلی تصمیم
decision tree	مسیر تصمیم گیری
without aforethought	بدون سبق تصمیم
leave hanging (in the air) <idiom>	بدون تصمیم قبلی
decision criteria	ضوابط تصمیم گیری
determine	اتخاذ تصمیم کردن
determines	اتخاذ تصمیم کردن
It was a well - timed ( timely ) decision .	تصمیم بموقعی بود
decision making policy	سیاست تصمیم گیری
decision making unit	واحد تصمیم گیرنده
take a dicision	اتخاذ تصمیم کردن
determining	اتخاذ تصمیم کردن
decision theory	نظریه تصمیم گیری
swear off <idiom>	تصمیم به ترک چیزی
decision model	الگوی تصمیم گیری
verdict	تصمیم هیات منصفه
decision support system	سیستم پشتیبانی تصمیم
decision table	جدول تصمیم گیری
hierarchies	ساختار دادهای سلسله مراتبی
leaf	گره آخر در ساختار درختی
nodes	نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
definition	شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definitions	شرح ساختار در برنامه یا سیستم
branched chain structure	ساختار زنجیری شاخه دار
hierarchy	ساختار دادهای سلسله مراتبی
node	نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
wurtzite	ساختار شش گوشهای روی سولفید
implications	عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
pawn structure	ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
inclusion	عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implication	عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
willpower	تصمیم جدی نیروی اراده
to decide on a motion	در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
order in council	تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
get down to brass tacks <idiom>	فورا شروع به تصمیم گیری
premature decision	تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز