Total search result: 202 (24 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
hierarchies |
ساختار دادهای سلسله مراتبی |
hierarchy |
ساختار دادهای سلسله مراتبی |
|
|
Other Matches |
|
hierachical structure |
ساختار سلسله مراتبی |
onion skin language |
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند |
hierarchical model |
مدل سلسله مراتبی |
hierarchical network |
شبکه سلسله مراتبی |
hierachical file system |
سیستم فایل سلسله مراتبی |
algebraic hierarchy parenthese |
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری |
hierarchical data base management system |
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی |
hdbms |
DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement |
plex structure |
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است |
hierarchical communications system |
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص |
cartesian structure |
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند |
frees |
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد |
freed |
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد |
freeing |
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد |
free |
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد |
relational database management system |
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید |
relational database |
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید |
char |
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد |
chars |
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد |
charring |
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد |
hierarchies |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
hierarchy |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
chain |
سلسله سلسله مراتب |
ghaut |
سلسله سلسله کوه |
chains |
سلسله سلسله مراتب |
command channels |
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب |
chains |
سلسله |
catena |
سلسله |
train |
سلسله |
trained |
سلسله |
trains |
سلسله |
kingdom |
سلسله |
chain |
سلسله |
system |
سلسله |
systems |
سلسله |
range |
سلسله |
ranged |
سلسله |
run |
سلسله |
ranges |
سلسله |
gradation |
سلسله |
gradations |
سلسله |
runs |
سلسله |
nexus |
سلسله |
genealogy |
سلسله |
genealogies |
سلسله |
dynasty |
سلسله |
dynasties |
سلسله |
strips |
سر سلسله |
data link |
پیوند دادهای |
data statement |
حکم دادهای |
dataphone |
تلفن دادهای |
data communication |
ارتباط دادهای |
data termianl |
پایانه دادهای |
systems |
سلسله رشته |
system |
سلسله رشته |
range |
سلسله ردیف |
ranged |
سلسله ردیف |
ranges |
سلسله ردیف |
channeling |
سلسله مراتب |
ommiad |
سلسله امیه |
pecking order |
سلسله مراتب |
coneatenation |
تسلسل سلسله |
sequences |
سلسله مراتب |
channel |
سلسله مراتب |
channeled |
سلسله مراتب |
channelled |
سلسله مراتب |
channels |
سلسله مراتب |
ghat |
رشته سلسله |
ghat |
سلسله کوه |
nervous system |
سلسله عصب |
chain of command |
سلسله مراتب |
nervous systems |
سلسله عصب |
trains |
رشته سلسله |
train |
رشته سلسله |
trained |
رشته سلسله |
hierachy |
سلسله مراتب |
sequence |
سلسله مراتب |
chains |
سلسله کوه |
phylon |
اجداد سلسله |
phylum |
اجداد سلسله |
pulse train |
سلسله تپش ها |
mountain ranges |
سلسله جبال |
series |
سلسله ردیف |
protomartyr |
سر سلسله شهدا |
unit system |
سلسله احاد |
ranks |
سلسله مقام |
ranked |
سلسله مقام |
the vascular system |
سلسله اوندهاومجراها |
rank |
سلسله مقام |
string |
ردیف سلسله |
chain |
سلسله کوه |
hierarchies |
سلسله مراتب |
ommiades |
سلسله امیه |
hierarchy |
سلسله مراتب |
data link escape |
گریز اتصال دادهای |
background |
فعالیت ارتباط دادهای |
backgrounds |
فعالیت ارتباط دادهای |
neural |
وابسته به سلسله اعصاب |
heavenly hierarchy |
سلسله مراتب فرشتگان |
military channel |
سلسله مراتب نظامی |
memory hierarchy |
سلسله مراتب حافظه |
response hierarchy |
سلسله مراتب پاسخ |
control hierarchy |
سلسله مراتب کنترل |
achamenidae |
سلسله هخامنشی هخامنشیان |
the nervous system |
سلسله پیهای نباتی |
flight |
یک رشته پلکان سلسله |
occupational hierarchy |
سلسله مراتب شغلی |
data hierarchy |
سلسله مراتب داده ها |
chain of command |
سلسله مراتب فرماندهی |
hierarchism |
اصول سلسله مراتب |
hierarchy of needs |
سلسله مراتب نیازها |
cryptochannel |
سلسله مراتب رمز |
thearchy |
سلسله مراتب خدایان |
request mast |
از طریق سلسله مراتب |
synchronous data link control |
کنترل پیوند دادهای همگام |
flushes |
پاک کردن هر دادهای در بافر |
constant |
دادهای که مقدارش ثابت است |
flushing |
پاک کردن هر دادهای در بافر |
integrity |
دادهای که آسیب ندیده است |
flush |
پاک کردن هر دادهای در بافر |
constants |
دادهای که مقدارش ثابت است |
dynastical |
وابسته بیک سلسله پادشاهان |
ohms |
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K. |
campaign |
سلسله عملیات کوره بلند |
campaigned |
سلسله عملیات کوره بلند |
dynast |
عضو سلسله پادشاهان سرسلسله |
campaigning |
سلسله عملیات کوره بلند |
campaigns |
سلسله عملیات کوره بلند |
echelons |
ستون طبقه سلسله مراتب |
echelon |
ستون طبقه سلسله مراتب |
novus actus intervenieus |
قطع سلسله علیت در خسارات |
habit family hierarchy |
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده |
request mast |
گزارش از طریق سلسله مراتب |
hierarchic |
وابسته به سلسله مراتب وریاست |
argumentum |
یک سلسله دلایل قابل قبول |
sympathetics |
سلسله پیهای نباتی باشد |
pecking order |
سلسله مراتب دانه چینی |
ohm |
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K. |
dynamically |
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند |
dynamic |
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند |
chopped |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
scheduled circuits |
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای |
rescue dump |
دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود. |
chop |
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد |
train |
سلسله وقایع توالی حیله جنگی |
trains |
سلسله وقایع توالی حیله جنگی |
exempted station |
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب |
trained |
سلسله وقایع توالی حیله جنگی |
datacom |
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت |
objects |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
objecting |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
objected |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
object |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
indirect objects |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
broadcast |
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود |
direct objects |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
broadcasts |
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود |
structures |
ساختار |
structure |
ساختار |
structuring |
ساختار |
architecture |
ساختار |
semiosis |
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت |
aborting |
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء |
underplot |
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه |
abort |
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء |
aborts |
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء |
aborted |
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء |
EDAC |
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای |
formats |
متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود |
format |
متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود |
commas |
فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند |
comma |
فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند |
block structure |
ساختار بلوکی |
nuclear structure |
ساختار هستهای |
factor structure |
ساختار عاملی |
electronic structure |
ساختار الکترونی |
structure chart |
نمودار ساختار |
linear structure |
ساختار خطی |
band structure |
ساختار نواری |
fabric |
ساختار ساختمان |
diamond structure |
ساختار الماس |
file structure |
ساختار فایل |
fine structure |
ساختار فریف |
economic structure |
ساختار اقتصادی |
age structure |
ساختار سنی |
tree structure |
ساختار درخت |
structure factor |
عامل ساختار |
atomic structure |
ساختار اتمی |
decision structure |
ساختار تصمیم |
cellular structure |
ساختار شبکهای |
grain structure |
ساختار بلوری |
institutional structure |
ساختار نهادی |
data structure |
ساختار داده ها |
control structure |
ساختار کنترلی |
lewis structure |
ساختار لوویس |
helical structure |
ساختار مارپیچی |
crystal structure |
ساختار بلور |
crystalline structure |
ساختار بلوری |
kekule structure |
ساختار ککوله |