English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
shell structure ساختار لایهای
Other Matches
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
neritic بر اب لایهای
sondwitch لایهای
laminated لایهای
laminar flow جریان لایهای
lamination ناخالصی لایهای
sandwitch construction ساختمان لایهای
laminated structure ساختمان لایهای
three decker هرچیز سه طبقهای یا سه لایهای
stratified sampling نمونه گیری لایهای
intercalation compound ترکیب بین لایهای
stratified random sampling نمونه گیری لایهای تصادفی
valve lift کل حرکت خطی سوپاپ لایهای
restrictor لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
blasius flow جریان کاملا لایهای تئوریکی
layers لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
stratosphere ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
layer لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
transistors ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
onion skin architecture طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
layer لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layers لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
passivating پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
cirro cumulus لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro status ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
structuring ساختار
architecture ساختار
structures ساختار
structure ساختار
crystal structure ساختار بلور
inverted structure ساختار معکوس
ring structure ساختار حلقهای
internal structure ساختار داخلی
linear structure ساختار خطی
selection structure ساختار گزینشی
control structure ساختار کنترلی
data structure ساختار داده ها
relational structure ساختار رابطهای
network structure ساختار شبکهای
superstructure ساختار بالا
cellular structure ساختار شبکهای
superstructures ساختار بالا
atomic structure ساختار اتمی
block structure ساختار بلوکی
age structure ساختار سنی
close packed structure ساختار تنگچین
loop structure ساختار حلقهای
crane construction ساختار جرثقیل
kekule structure ساختار ککوله
structure [first order] ساختار [ریاضی]
nuclear structure ساختار هستهای
band structure ساختار نواری
pyramidal structure ساختار هرمی
sequence structure ساختار ترتیبی
network stracture ساختار شبکه
ingots structure ساختار شمش
tree structure ساختار درخت
molecular structure ساختار مولکولی
list structure ساختار لیست
grain structure ساختار بلوری
structuring ساختار ساخت
helical structure ساختار مارپیچی
lewis structure ساختار لوویس
structures ساختار ساخت
crystalline structure ساختار بلوری
fine structure ساختار فریف
decision structure ساختار تصمیم
nested structure ساختار لانهای
diamond structure ساختار الماس
institutional structure ساختار نهادی
structure chart نمودار ساختار
fabric ساختار ساختمان
structure factor عامل ساختار
economic structure ساختار اقتصادی
file structure ساختار فایل
factor structure ساختار عاملی
electronic structure ساختار الکترونی
structure ساختار ساخت
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
loop control structure ساختار کنترل حلقه
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
database structure ساختار پایگاه داده ها
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
straight chain structure ساختار راست زنجیر
structuralists وابسته به ساختار گرایی
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
structure پی ریزی کردن ساختار
structuring پی ریزی کردن ساختار
structured design طراحی ساختار یافته
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
structuralist وابسته به ساختار گرایی
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
structures پی ریزی کردن ساختار
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
leaf گره آخر در ساختار درختی
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
variables شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
scripts ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
globally متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
locals انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
if/then/else یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
heterosphere قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flow diagram دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com