Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
Other Matches
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
tossle
منگوله
[در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
deep motif
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
intake
جای ابگیری نیروی بکار رفته
intakes
جای ابگیری نیروی بکار رفته
What are the collection procedures for ...?
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
quad rangle
چهارگوش چاردیواری که ساختمانهائی گرداگرد ان باشد
showdown
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
footprint
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprints
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
so
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
warm-ups
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
code level
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
warm-up
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
preservable
قابل حفظ ونگهداری
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
assembly
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
future promissory
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
deffered maintenance
تعمیر ونگهداری غیر معمولی
maintenance programmer
برنامه نویس تعمیر ونگهداری
patterns
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
backslash
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
flowcharting symbol
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
stepper
چیزی که برای پله بکار می رود
ATD
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
divisor
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
it is of no use to us
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
applied
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
listerine
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
boast
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
cullet
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
boasted
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
boasts
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
wet blankets
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
wet blanket
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
nixie tube
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
court plume
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
wetting
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
regenerator
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winching
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
winch
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
z 0
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
Intel
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
cryptographic
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
prunella
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
putty powder
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vegetable oil
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
junk
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
law calf
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
jeweller's putty
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
aerodynamic blockage thrust reverser
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
impulsiveness
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
linstock
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
yoke
قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
framebuffer
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
strobe
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
gabion
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
head load control
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
gpss
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
algol
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
hyphens
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
diptych
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
hyphen
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
amalgam
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgams
الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
lift wire
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
shed stick
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
paduasoy
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
ebcdic
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
adopted types
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
res ipsa loquitur
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
aluminum wool
رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com