English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
beam column framing ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
Other Matches
angle-shaft [ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان]
amphistylar دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
out of gunshot بیرون ازتیر رس یامیدان تیر
rigid frames قابهای صلب
arched bents قابهای قوسی
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post از این ستون بان ستون
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
organized متشکل
formant متشکل
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
organizes متشکل کردن
organises متشکل کردن
organising متشکل کردن
organizing متشکل کردن
organize متشکل کردن
endarch متشکل در خارج
unaligned غیر متشکل
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
reorganizing دوباره متشکل کردن
reorganizes دوباره متشکل کردن
reorganize دوباره متشکل کردن
bitty متشکل از قطعات ریز
reorganized دوباره متشکل کردن
gimmal متشکل ازقطعات مرتبط
reorganised دوباره متشکل کردن
party دسته متشکل جمعیت
reorganises دوباره متشکل کردن
reorganising دوباره متشکل کردن
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
council of entent متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
nation-states حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
e c s c (european coal & steel commissio سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
nation state حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
stanzaic متشکل از چند بند شعر
geodesic dome گنبد متشکل ازسطوح هندسی
tetraspore گروهی متشکل ازچهار هاگ
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
diarchy سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
lignocellulose مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
jo bolt نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
nordic council شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
association for women in computing متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
bilateral infrastructure سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
master slave computer system یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
capacitor intel filter شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
wrap round engine موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
cuno filter نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
logograph چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
cluster mill فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
uniservice متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
monrovia powers اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
crystallised متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing متبلور کردن متشکل کردن
crystalize متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes متبلور کردن متشکل کردن
crystallize متبلور کردن متشکل کردن
crystallising متبلور کردن متشکل کردن
crystallises متبلور کردن متشکل کردن
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
plinth ته ستون
columnar در ستون ها
pillar ستون
shafts ستون
shaft ستون
column by column ستون به ستون
escape ستون
column base ته ستون
plinths ته ستون
columns ستون
pile ستون پل
pillars ستون
hypophyge پا ستون
beams ستون
piled ستون
overhead سر ستون
piled ستون پل
stud ستون
beam ستون
pile ستون
column ستون
acantha ستون
file ستون
astylar بی ستون
column ستون
strutted ستون
struts ستون
strut ستون
army corpa ستون
staple ستون
indian or single file ستون یک
stanchion ستون
indian file ستون یک
single file به ستون یک
filed ستون
single file ستون یک
fasciculus gracilis ستون گل
columns ستون ها
stapling ستون
stapled ستون
jamb ستون
jambs ستون
acroter پا ستون
posted ستون
post ستون
bar ستون
post- ستون
bars ستون
acroterion پا ستون
posts ستون
pier ستون
cantilever bridge ستون پل
piers ستون
acroterium پا ستون
carrier striking force نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
colonnette ستون کوچک
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com