Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
beam column framing |
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون |
|
|
Other Matches |
|
angle-shaft |
[ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان] |
amphistylar |
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان |
out of gunshot |
بیرون ازتیر رس یامیدان تیر |
rigid frames |
قابهای صلب |
arched bents |
قابهای قوسی |
building system |
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان |
outline assembly drawing |
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است |
pilaster |
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما |
moving pivot |
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون |
Composite Order |
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده] |
herma |
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود |
pilaster |
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا |
baluster |
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده |
blocked |
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ] |
eustyle |
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون] |
angle-post |
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان] |
personal column |
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه |
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> |
از این ستون به آن ستون فرج است |
columna rostrata |
[ستون های توسکانی با پایه ستون] |
rudder post |
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه |
building material dealer |
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان |
dependency |
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی] |
gigantic building |
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ |
cells |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
cell |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
civil engineering contractor |
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان |
building enterprise |
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان |
coach-house |
ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی] |
sighting bar |
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی |
from pillar to post |
از این ستون بان ستون |
band of shaft |
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها] |
tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
angle-leaf |
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی] |
tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
enterprise network |
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد |
block structure |
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای |
rotonda |
ساختمان مدور ساختمان گنبددار |
rotunda |
ساختمان مدور ساختمان گنبددار |
foundation soil |
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان |
rotundas |
ساختمان مدور ساختمان گنبددار |
double shell constraction |
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی |
constructional feature |
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان |
march outpost |
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی |
pace setter |
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی |
pace-setters |
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی |
pace-setter |
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی |
organized |
متشکل |
formant |
متشکل |
overbuild |
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند |
organizes |
متشکل کردن |
organises |
متشکل کردن |
organising |
متشکل کردن |
organizing |
متشکل کردن |
organize |
متشکل کردن |
endarch |
متشکل در خارج |
unaligned |
غیر متشکل |
base shear |
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان |
reorganizing |
دوباره متشکل کردن |
reorganizes |
دوباره متشکل کردن |
reorganize |
دوباره متشکل کردن |
bitty |
متشکل از قطعات ریز |
reorganized |
دوباره متشکل کردن |
gimmal |
متشکل ازقطعات مرتبط |
reorganised |
دوباره متشکل کردن |
party |
دسته متشکل جمعیت |
reorganises |
دوباره متشکل کردن |
reorganising |
دوباره متشکل کردن |
cadre strength column |
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر |
trail formation |
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی |
council of entent |
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی |
nation-states |
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت |
e c s c (european coal & steel commissio |
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک |
nation state |
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت |
nation-state |
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت |
stanzaic |
متشکل از چند بند شعر |
geodesic dome |
گنبد متشکل ازسطوح هندسی |
tetraspore |
گروهی متشکل ازچهار هاگ |
pile |
ستون ستون لنگرگاه |
piled |
ستون ستون لنگرگاه |
diarchy |
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل |
lignocellulose |
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی |
line haul |
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری |
jo bolt |
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت |
recombinant |
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید |
nordic council |
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک |
DNA double helix |
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ] |
craft union |
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص |
bubble cap plate column |
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب |
association for women in computing |
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند |
bilateral infrastructure |
سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه |
acentrous |
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات |
socle |
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان |
master slave computer system |
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر |
reed valve |
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود |
capacitor intel filter |
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر |
wrap round engine |
موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است |
cellulose nitrate |
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود |
open loop system |
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه |
Common Market |
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا |
rollpin |
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود |
multipropellant |
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند |
orphans |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
orphan |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
orphaned |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
cellulose acetate |
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود |
cuno filter |
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند |
formulas |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulae |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formula |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
barbette |
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ |
bubble tray column |
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب |
logograph |
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود |
logogram |
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود |
cluster mill |
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید |
branch |
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند |
branches |
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند |
warm gas thruster |
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود |
combined staff |
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات |
unified command |
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور |
western european union |
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه |
e f t a (european free trade association |
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان |
beneficial occupancy |
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام |
central treaty organization |
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران |
uniservice |
متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح |
collective bargaining |
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار |
bungee |
ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده |
construction batalion |
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان |
wheatstone bridge |
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد |
bipropellant |
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده |
combined arms army |
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب |
monrovia powers |
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد |
modular construction |
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته |
biquinary notation |
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود |
ibi |
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد |
crystallised |
متبلور کردن متشکل کردن |
crystallizing |
متبلور کردن متشکل کردن |
crystalize |
متبلور کردن متشکل کردن |
crystallizes |
متبلور کردن متشکل کردن |
crystallize |
متبلور کردن متشکل کردن |
crystallising |
متبلور کردن متشکل کردن |
crystallises |
متبلور کردن متشکل کردن |
european atomic energy community |
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است |
european essembly |
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند |
plinth |
ته ستون |
columnar |
در ستون ها |
pillar |
ستون |
shafts |
ستون |
shaft |
ستون |
column by column |
ستون به ستون |
escape |
ستون |
column base |
ته ستون |
plinths |
ته ستون |
columns |
ستون |
pile |
ستون پل |
pillars |
ستون |
hypophyge |
پا ستون |
beams |
ستون |
piled |
ستون |
overhead |
سر ستون |
piled |
ستون پل |
stud |
ستون |
beam |
ستون |
pile |
ستون |
column |
ستون |
acantha |
ستون |
file |
ستون |
astylar |
بی ستون |
column |
ستون |
strutted |
ستون |
struts |
ستون |
strut |
ستون |
army corpa |
ستون |
staple |
ستون |
indian or single file |
ستون یک |
stanchion |
ستون |
indian file |
ستون یک |
single file |
به ستون یک |
filed |
ستون |
single file |
ستون یک |
fasciculus gracilis |
ستون گل |
columns |
ستون ها |
stapling |
ستون |
stapled |
ستون |
jamb |
ستون |
jambs |
ستون |
acroter |
پا ستون |
posted |
ستون |
post |
ستون |
bar |
ستون |
post- |
ستون |
bars |
ستون |
acroterion |
پا ستون |
posts |
ستون |
pier |
ستون |
cantilever bridge |
ستون پل |
piers |
ستون |
acroterium |
پا ستون |
carrier striking force |
نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی |
colonnette |
ستون کوچک |