English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
firetrap ساختمان مستعد اتش سوزی
Other Matches
building system اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
susceptive مستعد
capable مستعد
apt مستعد
susceptible مستعد
subject to tuberculosis مستعد سل
guidable مستعد
prone مستعد
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
hydrogn burning ئیدروژن سوزی
self ignition خود سوزی
holocaust همه سوزی
heart ache سینه سوزی
helium burning هلیوم سوزی
susceptible of change مستعد تغییر
susceptibility مستعد بودن
unpregnant غیر مستعد
pre ignition پیش سوزی
presentient قبلا مستعد
thurification بخور سوزی
predisposed مستعد کردن
insusceptible غیر مستعد
incline مستعد شدن
inclines مستعد شدن
holocausts همه سوزی
predispose مستعد کردن
cursorial مستعد دویدن
predisposing مستعد کردن
predisposes مستعد کردن
gigantic building ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
damageable مستعد خراب شدن
conflagration اتش سوزی بزرگ
fire alarm telegraph تلگراف اتش سوزی
fire control جلوگیری از اتش سوزی
it threatens to rain هوا مستعد باریدن
fluctuable مستعد ترقی و تنزل
holocausts اتش سوزی همگانی
holocaust اتش سوزی همگانی
fire insurance بیمه اتش سوزی
susceptible حساس مستعد پذیرش
conflagrations اتش سوزی بزرگ
She is prone to it . She is itching for it . ماده اش مستعد است
that is no bed of roses اش دهن سوزی نیست
that is no bed of roses شیره گلو سوزی نیست
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
pesthole مکان مستعد برای بیماری واگیر
incendiary سبب اتش سوزی ذوب کننده
fire escape خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escapes خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fluctuable مستعد بالا و پائین رفتن مواج
bluest مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluer مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
euryhaline مستعد زندگی درابهای خیلی شور
blue مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
prone سرازیر مستعد برای انجام کار
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
there is a fire opposites در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
petroleur کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
rotundas ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
double shell constraction ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
constructional feature ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
fire fighting عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
dominative تحکم کننده مستعد تحکم
dispose مرتب کردن مستعد کردن
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
stances ساختمان
stance ساختمان
structure of an animal ساختمان
substructures پی ساختمان
making ساختمان
frame ساختمان
types ساختمان
typed ساختمان
type ساختمان
substructure پی ساختمان
structureless بی ساختمان
homoplastic هم ساختمان
carbody ساختمان
building line بر ساختمان
structure ساختمان
constructions ساختمان
mechanisms ساختمان
built-up پر از ساختمان
built up پر از ساختمان
erections ساختمان
mechanism ساختمان
structures ساختمان
construction ساختمان
foundation پی ساختمان
building ساختمان
erection ساختمان
structuring ساختمان
dentition ساختمان دندانها
edifices ساختمان بزرگ
high rise block ساختمان بلند
home building ساختمان مسکونی
formation ساختمان تشکیلات
materials مصالح ساختمان
height overall ارتفاع ساختمان
gross area پهنه ساختمان
block یک دستگاه ساختمان
blocked یک دستگاه ساختمان
foundation soil پی ریزی ساختمان
fleuron [آراستن ساختمان با گل]
blocks یک دستگاه ساختمان
height of building بلندی ساختمان
edifice ساختمان بزرگ
front نمای ساختمان
cost of construction بهای ساختمان
constructional feature طرح ساختمان
constructional dimension ابعاد ساختمان
constructional dimension بعد ساختمان
physique ساختمان بدن
component part جزء ساختمان
physiques ساختمان بدن
columnar structure ساختمان ستونی
constructiveness قوه ساختمان
contracting industry صنعت ساختمان
trench گود ساختمان
trenches گود ساختمان
crane construction ساختمان جرثقیل
cost of construction هزینه ساختمان
contractors pump پمپ ساختمان
data structure ساختمان داده ها
structuralize ساختمان کردن
propylaeum در بزرگ ساختمان
primary structure ساختمان اولیه
primary structure ساختمان اصلی
high-rise ساختمان بلند
apartment house ساختمان آپارتمانی
plant construction ساختمان کارخانه
real estate املاک و ساختمان
fabric ساختار ساختمان
overall width عرض ساختمان
City Hall ساختمان شهرداری
zonation ساختمان غشایی
pygidium ساختمان دم و کفل
steel framed structured ساختمان فولادی
steel construction ساختمان فولادی
system's design ساختمان سیستم
soil structure ساختمان خاک
situation of a building موقعیت ساختمان
site engineering مدیر ساختمان
tectonics ساختمان شناسی
tower building ساختمان برجی
trisyly ساختمان سه ستونی
turn out ساختمان اب پخش
under construction دردست ساختمان
on the stocks در دست ساختمان
annexe ساختمان فرعی
intermediate structure ساختمان داخلی
integral construction ساختمان یکپارچه
inhouse work توکار ساختمان
building line خط کناری ساختمان
chapter-house ساختمان جلسات
industrial building ساختمان صنعتی
cone ساختمان مخروطی
imperfect structural ساختمان ناتمام
hydraulic construction ساختمان ابی
material مصالح ساختمان
structuralization ایجاد ساختمان
laminated construction ساختمان ورقهای
laminated structure ساختمان لایهای
office building ساختمان اداری
sandwitch construction ساختمان لایهای
main building ساختمان اصلی
low loss construction ساختمان کم تلفات
local building inspector پلیس ساختمان
length overall طول ساختمان
laminated structure ساختمان متورق
house building ساختمان مسکونی
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
entry door در جلویی [ساختمان]
apartment building ساختمان اپارتمانی
superstructure ساختمان فوقانی
entrance در جلویی [ساختمان]
entrance door در جلویی [ساختمان]
shells بدنه ساختمان
architectonic تکنولوژی ساختمان
shelling بدنه ساختمان
banded structure ساختمان نواری
facility مکان ساختمان
auxiliary construction ساختمان کومکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com