Dictiornary-Farsi | ساخت وپاخت کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (32 milliseconds)

English	Persian
collude	ساخت وپاخت کردن
colluded	ساخت وپاخت کردن
colludes	ساخت وپاخت کردن
colluding	ساخت وپاخت کردن


Search result with all words

To collude with someone . to be in league with someone.	با کسی روی هم ریختن (تبانی کردن ؟ساخت وپاخت کردن )
Other Matches

grafts	ساخت وپاخت
grafted	ساخت وپاخت
graft	ساخت وپاخت
collusion	ساخت وپاخت
covin	ساخت وپاخت
to play booty	تبانی یاساخت وپاخت کردن
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
constructs	ایجاد کردن ساخت
construct	ایجاد کردن ساخت
constructed	ایجاد کردن ساخت
constructing	ایجاد کردن ساخت
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
slice	ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices	ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
defect skipping	روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
processor	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
structures	ساخت
structure	ساخت
formation	ساخت
compositions	ساخت
form	ساخت
manufactures	ساخت
invenit	ساخت
manufactured	ساخت
making	ساخت
syntheses	ساخت
make-up	ساخت
formed	ساخت
manufactory	ساخت
manufacturing	ساخت
constructions	ساخت
construction	ساخت
structuring	ساخت
conformation	ساخت
forms	ساخت
substandard	بد ساخت
workmanship	ساخت
make up	ساخت
synthesis	ساخت
manufacture	ساخت
habitus	ساخت
texture	ساخت
composition	ساخت
textures	ساخت
generations	ساخت
performance	ساخت
performances	ساخت
designs	ساخت
design	ساخت
fabrication	ساخت
unstructured	بی ساخت
generation	ساخت
built	ساخت
fecit	ساخت
tectonics	زمین ساخت
elaborates	ساخت استاد
phrase structure	با ساخت عبارتی
block structure	ساخت کندهای
social strcture	ساخت اجتماعی
collusion	ساخت و پاخت
newmade	تازه ساخت
simple structure	ساخت ساده
elaborated	ساخت استاد
static structure	ساخت ایستا
manufacture process	فراگرد ساخت
rebuild	تجدید ساخت
assembly	نصب ساخت
rebuilds	تجدید ساخت
tectonic	زمین ساخت
block structured	با ساخت کندهای
class structure	ساخت طبقاتی
manufacturing cost	هزینه ساخت
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
elaborating	ساخت استاد
tree structure	ساخت درختی
mental structure	ساخت ذهنی
shop	محل ساخت
building block	کنده ساخت
building blocks	کنده ساخت
elaborate	ساخت استاد
brand name	علامت ساخت
perceptual structure	ساخت ادراکی
confection	ترکیب ساخت
confections	ترکیب ساخت
capital structure	ساخت سرمایه
shops	محل ساخت
personality structure	ساخت شخصیت
market structure	ساخت بازار
home-made	ساخت میهن
shopped	محل ساخت
production	ارائه ساخت
make	ساختمان ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
new buit	تازه ساخت
productions	ارائه ساخت
manufacturing process	پویش ساخت
structuralists	ساخت گرای
structuralist	ساخت گرای
new built	تازه ساخت
brand names	علامت ساخت
infra structure	زیر ساخت
factory order	سفارش ساخت
control structure	ساخت کنترل
production process	روند ساخت
structures	ساختار ساخت
manufacturing	صنعت ساخت
production cost	ارزش ساخت
group structure	ساخت گروهی
production time	زمان ساخت
machine made	ساخت ماشین
agro industry	کشت و ساخت
homemade	ساخت میهن
file structure	ساخت پرونده
data structure	ساخت داده ها
structure	ساختار ساخت
forbade	نا مقدور ساخت
structured	ساخت یافته
family structure	ساخت خانواده
covinous	ساخت وپاختی
workmanship	کار ساخت
man made	ساخت بشر
man-made	ساخت بشر
american make	ساخت امریکایی
dynamic structure	ساخت پویا
deep structure	ژرف ساخت
well made	خوش ساخت
field strcture	ساخت میدانی
home made	ساخت بومی
structuring	ساختار ساخت
latent structure	ساخت نهفته
program structure	ساخت برنامه
makes	ساخت ترکیب
structuralism	ساخت گرایی
affect structure	ساخت عاطفه
structured	دارای ساخت
manufacture cost	ارزش ساخت
population structure	ساخت جمعیت
manufacture process	فرایند ساخت
prototyping	ساخت یک نمونه
reconstitute	تجدید ساخت
reconstituted	تجدید ساخت
reconstitutes	تجدید ساخت
make	رسیدن به ساخت
home made	ساخت داخلی
make	ساخت ترکیب
formatio reticularis	ساخت شبکهای
reticular formation	ساخت شبکهای
makes	رسیدن به ساخت
reconstituting	تجدید ساخت
design and construction	طراحی و ساخت
power structure	ساخت قدرت
makes	ساختمان ساخت
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
productions	عمل اوری ساخت
brick-bat	آجر [ساخت و ساختمان]
claybrick	آجر [ساخت و ساختمان]
development order	دستور ساخت اماد
productions	سرعت ساخت محصول
he betray himself	او خودرا رسوا ساخت
productions	کنترل ساخت یک محصول
brick	آجر [ساخت و ساختمان]
glandulation	ترکیب و ساخت غدد
fabrication	ساختمان طرز ساخت
clinker	آجر [ساخت و ساختمان]
clay brick	آجر [ساخت و ساختمان]
manufactures	عمل اوردن ساخت
the lord will provide	خداوسیله خواهد ساخت
it occasioned his death	مرگ اورافراهم ساخت
make-up	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
man made goods	کالاهای ساخت بشر
Intel	بیتی ساخت intel
man made wealth	ثروت ساخت بشر
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
production	عمل اوری ساخت
production	سرعت ساخت محصول
structural psychology	روانشناسی ساخت گرا
production	کنترل ساخت یک محصول
structured english	انگلیسی ساخت یافته
manufacture	عمل اوردن ساخت
structured interview	مصاحبه ساخت دار
structured walkthroughs	بررسیهای ساخت یافته
manufactured	عمل اوردن ساخت
cultigen	گیاه دست ساخت ه بشر
You cannot make bricks without straw. <proverb>	بى کاه نتوان خشت ساخت .
shovel	بیل [ابزار] [ساخت و ساختمان]
plumbline	شاقول [ابزار] [ساخت و ساختمان]
reproducibility	قابلیت ساخت یاتولید مجدد
intermediate stock	موجودی کالاهای درحال ساخت
flying facade	[ساخت نیمه چوبی کاذب]
devised	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
plummet	شاقول [ابزار] [ساخت و ساختمان]
plumb bob	شاقول [ابزار] [ساخت و ساختمان]
production	ساخت مواد برای فروش
silk manufactures of home	کالاهای ابریشمی ساخت میهن