Dictiornary-Farsi | ساده بگیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
take it easy <idiom>	ساده بگیر


Other Matches

simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basics	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic	یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
spasmodically	بگیر و ول کن
spasmodic	بگیر و ول کن
annuitant	حقوق بگیر
pensioners	مستمری بگیر
Take hold from that end (side).	از آن سرش بگیر
stipendiary	حقوق بگیر
pensioner	مستمری بگیر
stipendiaries	حقوق بگیر
venal	پول بگیر
salaried	حقوق بگیر
annuitant	مستمری بگیر
snapat the chance	فرصت را در اغوش بگیر
Take thd bull by the horns. <proverb>	گاو را از شاخهایش بگیر .
spasticity	حالت بگیر وول کن
salaried	کارمند حقوق بگیر
pensionary	حقوق بگیر مزدور
subsistent	مدد معاش بگیر
reimbursable personnel	پرسنل حقوق بگیر نظامی
large hande a	دارای دست بگیر گیرنده
pensioner	وفیفه خوار مستمری بگیر
pensioners	وفیفه خوار مستمری بگیر
Take this handkerchief and wipe your eyes.	این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
Bite your tongue !	لبت را گاز بگیر ( دیگر از این حرفها نزن )
learn to walk before yaou run. <proverb>	قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structure	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures	با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
Bounty hunter	جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
charmless	ساده
explicit	ساده
unaadorned	ساده
plainest	ساده
naive	ساده
plains	ساده
idiot	ساده
naif	ساده
unmeaning	ساده
taffetized	ساده
positive	ساده
artless	ساده
simple minded	ساده دل
semplice	ساده
simpleminded	ساده دل
sheepishly	ساده دل
bald	ساده
balder	ساده
baldest	ساده
baldly	ساده
clodhopper	ساده
clodhoppers	ساده
inexpensive	ساده
downright	ساده
simplistic	ساده
clean	ساده
cleaned	ساده
cleanest	ساده
cleans	ساده
plain hearted	ساده دل
idiots	ساده
sheepish	ساده دل
unsophisticated	ساده
simple hearted	ساده دل
homespun	ساده
unassuming	ساده
frugal	ساده
simplex	ساده
free spoken	ساده گو
good-humored	ساده دل
expansive <adj.>	ساده دل
conversable <adj.>	ساده دل
simple	ساده
seemly <adj.>	ساده دل
innocent <adj.>	ساده دل
simpler	ساده
fraudless	ساده
simple	ساده دل
simplest	ساده
simplest	ساده دل
simpler	ساده دل
fanciless	ساده
simple-hearted <adj.>	ساده دل
plain	ساده
slickest	ساده
slick	ساده
untutored	ساده
unceremoniously	ساده
unceremonious	ساده
unaffected	ساده
fructose	ساده
daff	ساده دل
incomplex	ساده
incomposite	ساده
freestanding	ساده
plainer	ساده
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده
penny whistles	نی لبک ساده
simplifying	ساده سازی
simple oscillator	نوسانگر ساده
free spokenness	ساده گویی
simplifying	ساده کردن
simpletons	ساده لوح
sementem	معنی ساده
simple parry	دفاع ساده
simpleminded	ساده لوح
penny whistle	نی لبک ساده
sketched	نقشه ساده
simple structure	ساخت ساده
simple stress	تنش ساده
sketches	طرح ساده
sketches	نقشه ساده
simpleton	ساده لوح
navvies	کارگر ساده
sketch	نقشه ساده
simple truss	خرپای ساده
simple shear	برش ساده
sketch	طرح ساده
frugal food	خوراک ساده
gaby	ساده لوح
galah	ساده لوح
navvy	کارگر ساده
sketched	طرح ساده
lamblkin	ساده لوح
natively	بطور ساده
infrugal	غیر ساده
overhand knot	گره ساده
perfect gazes	گازهای ساده
phoneme	صدای ساده
in plain english	به انگلیسی ساده
dupable	ساده لوح
phonemes	صداهای ساده
naivete	ساده لوحی
ingenue	دختر ساده
martin	ساده لوح
clean bill	برات ساده
clean bill of lading	بارنامه ساده
clean collection	وصولی ساده
lamblike	ساده لوح
king post truss	خرپای ساده
cats paw	ساده لوح
book keeping by single e.	دفترداری ساده
booby	ساده لوح
pick wickian	ساده بی تکلف
plain flap	فلپ ساده
simplistic	ساده طبع
plain rib	تیغه ساده
plain weave	بافت ساده
primary cell	پیل ساده
nincompoops	ساده لوح
nincompoop	ساده لوح
credulousness	ساده لوحی
credulity	ساده لوحی
gobemouche	ساده لوح
simplified	ساده شده
flat rate	نرخ ساده
empirical formula	فرمول ساده
gullibility	ساده لوحی
basic circuit	مدار ساده
simple interest	سود ساده
gowk	ساده لوح
plain paper	کاغذ ساده
lambs	ادم ساده
lamb	ادم ساده
reducible	ساده شدنی
smpleton	ساده لوح
plain-clothes	ساده پوش
plain clothes	ساده پوش
two time	دو حرکت ساده
candid	صاف و ساده
naive	ساده لوح
underhand service	سرویس ساده
unfigured	بی صورت ساده
unskilled worker	کارگر ساده
oafs	ساده لوح
oaf	ساده لوح
simplification	ساده سازی
credulous	ساده لوح
soft eye	چشمی ساده
fall guys	ساده لوح
fall guy	ساده لوح
sot	ساده لوح
open-and-shut	ساده واضح
open and shut	ساده واضح
simplifications	ساده سازی
soft headed	ساده لوح
simple-minded	ساده لوح
noddy	ساده لوح
reducing	ساده کردن
reduces	ساده کردن
bare	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
barer	ساده اشکار
deck hand	ملوان ساده
deck hands	ملوان ساده
plain design	طرح کف ساده
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
plainly	بطور ساده