English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
nonprofit organization سازمان غیر انتفاعی
Other Matches
exploitative انتفاعی
utilitarianism مکتب انتفاعی
exploitation عمل انتفاعی
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
nonprofit firm بنگاه غیر انتفاعی
nonprofit enterprises موسسات غیر انتفاعی
nonprofit firm موسسه غیر انتفاعی
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
consortiums ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
structure سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
organization سازمان
institution سازمان
machinery سازمان
systems سازمان
structure سازمان
organisations سازمان
departments سازمان
department سازمان
organisms سازمان
organism سازمان
activity سازمان
activities سازمان
system سازمان
organizations سازمان
structuring سازمان
structures سازمان
inst سازمان
board of inspection and survey سازمان بازرسی
organized سازمان یافته
reorganization تجدید سازمان
clandestine سازمان پنهانی
physiques سازمان بدن
tailor سازمان دادن
tailors سازمان دادن
charity organization سازمان خیریه
organises سازمان دادن
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
planning organization سازمان برنامه
sensory organization سازمان حسی
social organization سازمان اجتماعی
table of organization جدول سازمان
task organization سازمان رزمی
unit structure سازمان یکان
visual organization سازمان دیداری
United Nations سازمان ملل
organization chart لوحه سازمان
nonprofit organization سازمان غیرانتفاعی
data organization سازمان داده ها
economic organization سازمان اقتصادی
file organization سازمان پرونده
file organization سازمان فایل
force structure سازمان یکانها
labor organization سازمان کارگری
labor service سازمان کار
physique سازمان بدن
systems مجموعه سازمان
organize سازمان دادن
organizing سازمان دادن
organizational مربوط به سازمان
organizations سازمان بندی
organizes سازمان دادن
foundation سازمان خیریه
organization سازمان بندی
organisations سازمان بندی
organising سازمان دادن
system مجموعه سازمان
geological survey سازمان زمین شناسی
directs مدیریت یا سازمان دهی
hiring hall اژانس یا سازمان کاریابی
united nations organization سازمان ملل متحد
United Nations سازمان ملل متحد
order of battle سازمان نیروهایا یکان
front office سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
world health organization سازمان بهداشت جهانی
cento سازمان پیمان مرکزی
chief programmer سازمان برنامه نویسی
coast defence سازمان پدافنداز ساحل
restructures تجدید سازمان کردن
restructure تجدید سازمان کردن
directed مدیریت یا سازمان دهی
economic reorganization تجدید سازمان اقتصادی
direct مدیریت یا سازمان دهی
reorganizing تجدید سازمان کردن
direction سازمان دهی یامدیریت
food and agricultural organization سازمان خواروبار وکشاورزی
reorganised دوباره سازمان دادن
u.n. سازمان ملل متحد
task organization سازمان برای رزم
reorganize دوباره سازمان دادن
reorganised تجدید سازمان کردن
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
restructured تجدید سازمان کردن
reorganising تجدید سازمان کردن
reorganises دوباره سازمان دادن
reorganising دوباره سازمان دادن
social security organization سازمان تامین اجتماعی
organized market بازار سازمان یافته
the church e. سازمان قانونی کلیسا
type table نوع جدول سازمان
reorganises تجدید سازمان کردن
reorganizing دوباره سازمان دادن
reorganizes تجدید سازمان کردن
reorganizes دوباره سازمان دادن
reorganized تجدید سازمان کردن
reorganized دوباره سازمان دادن
reorganize تجدید سازمان کردن
Organization of American States سازمان دول امریکایی
stablishment قسمت نظامی سازمان
reorganization تجدید سازمان کردن
cadre اعضای یک سازمان نظامی
cadres اعضای یک سازمان نظامی
organizes بازار سازمان یافته
infrastructure سازمان زیر سازی
tribalism سازمان وتشکیلات قبیلهای
organize بازار سازمان یافته
organized سازمان داده شده
composition ارایش یکان سازمان
compositions ارایش یکان سازمان
organising بازار سازمان یافته
advance organizer پیش سازمان دهنده
organizing بازار سازمان یافته
association for women in computing سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
organises بازار سازمان یافته
reforms اصلاحات تجدید سازمان
reform اصلاحات تجدید سازمان
gosplan سازمان برنامه ریزی شوروی
gestapo گشتاپو سازمان پلیس مخفی
sequential file organization سازمان دهی ترتیبی فایل
reorder point نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
international refugee organization سازمان بین المللی اوارگان
OPEC سازمان کشورهای صادرکننده نفت
north atlantic treaty organization (nato سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
organization of petroleum exporting cont سازمان کشورهای صادرکننده نفت
ku klux klan سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
international standards organization سازمان استانداردهای بین المللی
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
e c s c (european coal & steel commissio سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
army management structure سازمان مدیریت نیروی زمینی
coefficient of relative efficiency organ ضریب نسبی کارایی سازمان
mafia سازمان سری و قانون شکن
mafias سازمان سری دولت ستیز
mafias سازمان سری و قانون شکن
OAS مخفف سازمان کشورهای امریکایی
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
APEC سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
distributions سازمان دادن پراکندگی تیر
mafia سازمان سری دولت ستیز
distribution سازمان دادن پراکندگی تیر
general assmbly of the united nations مجمع عمومی سازمان ملل متحد
to shake up [a company] <idiom> سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
security council شورای امنیت سازمان ملل متحد
competroller سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
eia Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
record سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
task organization سازمان دادان برای رزم برش رزمی
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
iso Organization InternationalStandards سازمان بین المللی استانداردها
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
NATO مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
preprocess اجرای سازمان ابتدایی و پردازش ساده داده
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
formation برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
IMA سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
bilateral infrastructure سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
de scramble سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
enterpreneur شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
trust territory ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
dumbarton oaks conference شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com