English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
canonical hours ساعات رسمی نماز یا عقد
Other Matches
hours of worship ساعات پرستش یا نماز
dead hours ساعات خاموشی در شب ساعات خاموشی شبانه
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
d. service نماز
divine service نماز
nocturnal prayer نماز شب
prayers نماز
prayer نماز
rrayer نماز
devotions نماز
thoughtful hours ساعات فکر
prime time ساعات پر بیننده
prime time ساعات اوج
visiting hours ساعات ملاقات
silent hours ساعات خواب
hours of labor ساعات کار
overtime ساعات اضافی
office hours ساعات اداری
off hours ساعات بیکاری
waking hours ساعات بیداری
off hours ساعات فراغت
office hours ساعات کار
workweek ساعات کارهفته
thoughtful hours ساعات تفکر
duration of sunshine ساعات افتابی
curfew period ساعات خاموشی
prime time ساعات پر شنونده
dead hours ساعات خاموشی در شب
morning prayer نماز بامداد
prayerless نماز نخوان
To rinse the prayer carpet . <proverb> جا نماز آب کشیدن .
requiescat نماز میت
requiem نماز میت
requiems نماز وحشت
requiems نماز میت
vespers نماز مغرب
prayer book کتاب نماز
prayer book نماز نامه
prayer books کتاب نماز
prayer books نماز نامه
liturgies اداب نماز
liturgy ایین نماز
liturgy اداب نماز
liturgies ایین نماز
sext نماز ساعت شش
evening pragen نماز شامه
evensong نماز شام
archpriest پیش نماز
requiem نماز وحشت
matins نماز صبح
funeral prayer نماز میت
mass book کتاب نماز
miaasl کتاب نماز
missal کتاب نماز
nocturnal prayer نماز شبانه
peayer نماز گزار
prayer in congregation نماز جماعت
prayerful نماز خوان
menstruating بی نماز شونده
eclipse prayer نماز ایات
evening pragen نماز مغرب
fear prayer نماز وحشت
formulary کتاب نماز
friday prayer نماز جمعه
happy hour <idiom> ساعات تفریح وخوشی
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
the small hours ساعات بعد از نیمه شب
impatient hours ساعات نا شکیبایی یا بی صبری
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
timetable جدول ساعات کار
timetabled جدول ساعات کار
vacant hours ساعات بیکاری یا فراغت
small hours ساعات عبادت صبحگاهی
horoscope جدول ساعات روز
timetabling جدول ساعات کار
schooltime ساعات درس مدرسه
out of [outside] office hours خارج از ساعات اداری
horoscopes جدول ساعات روز
timetables جدول ساعات کار
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
mass book کتاب نماز سالیانه
mystagogy نماز عشاء ربانی
officiating priest کشیش پیش نماز
call to prayer اقامه قبل از نماز
prayerfulness عادت نماز خوانی
liturgist عالم در ایین نماز
rubrician کتاب نماز دارد
vesperal شامگاهی نماز مغرب
miaasl کتاب نماز سالیانه
horary مربوط به ساعات دعایاکتاب دعا
time book دفتر ثبت ساعات کار
man-hours جمع تعداد ساعات کار
time sheet ورقه ثبت ساعات کار
daylight saving time افزودن یک ساعت بر ساعات روز
curfew period ساعات منع عبور و مرور
man-hour جمع تعداد ساعات کار
serviced اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
little office نماز مخصوص حضرت مریم
service اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
timetabling صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetables صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetable صورت اوقات برنامه ساعات کار
timetabled صورت اوقات برنامه ساعات کار
leisure hours ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
split shift تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
keep regular hours ساعات خواب و بیداری منظم داشتن
time chart جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
full timer بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
pray نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
praying نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prays نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
galilee نماز خانه کوچک نزدیک کلیسا شهرستان جلیل در فلسطین
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
official رسمی
solemn رسمی
orthodox رسمی
formmal رسمی
formal رسمی
institutional رسمی
workday ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays ایام کار اداری ساعات کار اداری
cognizance اخطار رسمی
returns گزارش رسمی
dress suit لباس رسمی شب
prothonotary سردفتراسناد رسمی
returning گزارش رسمی
return گزارش رسمی
prontonotary سردفتراسناد رسمی
contracts under seal عقد رسمی
returned گزارش رسمی
communique ابلاغ رسمی
public submission مناقصه رسمی
officiates مقام رسمی
protesting واخواست رسمی
semiformal نیمه رسمی
protested اعتراض رسمی
protested واخواست رسمی
function ایین رسمی
protest اعتراض رسمی
protest واخواست رسمی
protesting اعتراض رسمی
semi officially بطورنیم رسمی
bonspiel مسابقه رسمی
boarding call بازدید رسمی
aregular cook اشپز رسمی
stand on ceremony <idiom> رسمی بودن
free and easy <idiom> غیر رسمی
semi official نیمه رسمی
protests اعتراض رسمی
protests واخواست رسمی
functioned ایین رسمی
official document سند رسمی
official meeting ملاقات رسمی
official meeting اجتماع رسمی
official prices قیمتهای رسمی
mare's tail هپوریس رسمی
official rate نرخ رسمی
letter de chancellerie نامه رسمی
reprimand توبیخ رسمی
legalization شناسایی رسمی
official language زبان رسمی
noterial document سند رسمی
official authorities مراجع رسمی
official channels مجاری رسمی
official channels طرق رسمی
official communications ابلاغیه رسمی
official deed سند رسمی
official gazette روزنامه رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
nonformal غیر رسمی
official receipt رسید رسمی
official religion دین رسمی
intrant ورود رسمی
formal review بررسی رسمی
formal review سان رسمی
formal group گروه رسمی
formal education اموزش رسمی
formal accountability ذیحسابی رسمی
extra official غیر رسمی
driss uniform لباس رسمی
officialize رسمی کردن
insigne مدال رسمی
insigne نشان رسمی
reprimanded توبیخ رسمی
officiously بطورغیر رسمی
reprimanding توبیخ رسمی
reprimands توبیخ رسمی
hansard مذاکرات رسمی
dress uniform انیفرم رسمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com