English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
Other Matches
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
nursling بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
kelson or keelson کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
feature line خط پست و بلندی زمین
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
bridges سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
featuring وضع پست و بلندی زمین
features وضع پست و بلندی زمین
feature وضع پست و بلندی زمین
featured وضع پست و بلندی زمین
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
geomancer کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
design strength مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
He's due to arrive at ten. او [مرد] قرار است ساعت ده برسد.
to impose a curfew خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
constant speed drive چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
cycling حرکت پاندولی
charpy hammer چکش پاندولی
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
cycle milling دستگاه فرز پاندولی
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
point of fall نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
oblique compartment قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock ساعت از روی ساعت
hydraulic cement سیمانی که در زیر اب میگیرد
that right inheres in him ان حق باو تعلق میگیرد
airy-fairy کسی که خود را میگیرد
fully paid که حقوق خودراتمام میگیرد
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
the freak takes him وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
hooker قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
candlelit اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
hookers قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
lunt کبریتی که بکندی اتش میگیرد
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
aneroid فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
fusion reactor راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
quarterbacks بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
uplands بلندی
loom بلندی
Highnesses بلندی
ascendent بلندی
Highness بلندی
loomed بلندی
looming بلندی
loudness بلندی
altitudes بلندی
upland بلندی
rise بلندی
exaltation بلندی
rises بلندی
low-rise کم بلندی
toft بلندی
height بلندی
altitude بلندی
looms بلندی
loftiness بلندی
the sublime بلندی
heights بلندی
exaltedness بلندی
elevation بلندی
tallness بلندی
sublimity بلندی
gratification سر بلندی
elevations بلندی
cross to bear/carry <idiom> رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
suction lift بلندی مکش
crow's nest بالای بلندی
ruggedness پستی و بلندی
volumes بلندی صدا
tonal volume بلندی صوت
hypsometry بلندی پیمایی
headroom بلندی طاق
critical height بلندی بحرانی
contour پست و بلندی
ups and down پستی و بلندی
hilliness پستی و بلندی
eminency تعالی بلندی
height of fill بلندی اکند
acrophobia بلندی هراسی
height of building بلندی ساختمان
volume بلندی صدا
Highnesses بلندی مقام
Highness بلندی مقام
supremacy بلندی افراشتگی
acrophobia ترس از بلندی
eminence تعالی بلندی
effective length of strut بلندی کمانش
how tall is it? بلندی ان چقدراست
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
surface mount technology روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
perfect infinitive مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
lift مرتفع بنظرامدن بلندی
volume unit واحد بلندی صدا
vu واحد بلندی صدا
lifted مرتفع بنظرامدن بلندی
accentuation پستی و بلندی صدا
superelevation بلندی بر اضافه ارتفاع
altitudes بلندی از سطح دریا
lifts مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting مرتفع بنظرامدن بلندی
altitude بلندی از سطح دریا
sone واحد بلندی صوت
blade height adjustment پهنای تنظیم بلندی
generously با نظر بلندی به جوانمردی
embank بلندی یاپشته ساختن
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
edge raise بلندی لبه ورق
head way بلندی طاق سرعت
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
stentor شخصی که صدای بلندی دارد
relief شکل فاهری و پست و بلندی
lapseratc میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views منظرهای که از بلندی دیده میشود
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
writ of error قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
the door banged درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
homogeneous area منطقه هموارو بدون پست و بلندی
sagfety island بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com