English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
She has long and shapely legs . ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
Other Matches
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
drawls کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
chaffer ادم شوخ وخوش مشرب
gallant متعارف وخوش زبان درپیش زنان
toff شخص اقا منش وخوش لباس
high fidelity دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
astride با پاهای گشاداز هم
astraddle با پاهای از هم گشاده
heels پاهای عقب
heel پاهای عقب
rough footed دارای پاهای پردار
stag position وضع پاهای باز
footsore دارای پاهای زخمی
foot sore دارای پاهای زخمی
plumiped دارای پاهای پردار
duckfooted دارای پاهای شهن
feather footed دارای پاهای پردار
stag jump پرش با پاهای باز در هوا
spindle legged دارای پاهای درازوباریک لندوک
fin footed دارای پاهای پرده دار
gait طرز حرکت پاهای اسب
rough legged دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
gaited اسب دارای حرکت پاهای معین
spindle shanked دارای پاهای دراز وباریک لندوک
hermit crabs خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
red legs نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
hermit crab خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
leg of mutton دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
combinational ترکیبی
synthetic ترکیبی
ingradient جز جز ترکیبی
synthetical ترکیبی
trivalency سه ترکیبی
combinative ترکیبی
combinatorial ترکیبی
combinatory ترکیبی
composite casting ترکیبی
agglutinative ترکیبی
trivalence سه ترکیبی
synthesic ترکیبی
straddle seat تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
composite symbol علامت ترکیبی
combinational circuit مدار ترکیبی
parathesis ترکیبی بی تغییر
composite metal فلز ترکیبی
turboramjet ترکیبی از توربوجت و رم جت
affinity میل ترکیبی
combination tone صوت ترکیبی
affinities میل ترکیبی
mixed cell refernce ارجاع سل ترکیبی
mixed strategy استراتژی ترکیبی
elective affinity میل ترکیبی
ingredients جزء ترکیبی
ingredient جزء ترکیبی
mixed glue چسب ترکیبی
combination bands نوارهای ترکیبی
combination influence عامل ترکیبی
composite video تصویر ترکیبی
semisynthetic نیمه ترکیبی
diphthong صدای ترکیبی
syntax error اشتباه ترکیبی
syntactical analysis تحلیل ترکیبی
shapeliness خوش ترکیبی
diphthongs صدای ترکیبی
ordinal number عدد ترکیبی
sequential storage انباره ترکیبی
synthetic method روش ترکیبی
mix مخلوط ترکیبی
mixes مخلوط ترکیبی
tensed کشیده
long- کشیده
tense کشیده
longed کشیده
deep drawn از ته دل کشیده
longer کشیده
longest کشیده
oblonated کشیده
long کشیده
tenser کشیده
leptosome کشیده تن
leptokurtic کشیده
drew کشیده شد
drawlingly کشیده
ectomorph کشیده تن
tensing کشیده
tensest کشیده
tenses کشیده
longs کشیده
threaded نخ کشیده
indrawn تو کشیده
drawn کشیده
oblongated کشیده
posttensioning پس کشیده
combined transport document اسناد حمل ترکیبی
hemiterpene ترکیبی بفرمول 8H5C
histamine ترکیبی بفرمول 3N9H5C
diatessaron ترکیبی ازچهار دارو
chemical affinity میل ترکیبی شیمیایی
compound leverage floor jack اهرم بالابر ترکیبی
Borromini capital [نوعی سر ستون ترکیبی]
combined transport حمل و نقل ترکیبی
feasion بمب ترکیبی اتمی
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
ctd سند حمل ترکیبی
ct حمل و نقل ترکیبی
hydrogen bombs بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
cob [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
latten ترکیبی مانند فلز برنج
combined transport operator عامل حمل و نقل ترکیبی
contraction parry ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
ketol ترکیبی مرکب ازالکل و استون
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
basophil میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
cto عامل حمل ونقل ترکیبی
basophile میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
lattin ترکیبی مانند فلز برنج
deoxidize از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
fiata combined transport bill of lading بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
mixed column line graph نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart نمودار ستونی- خطی ترکیبی
tractile کشیده شدنی
chock-a-block کاملا کشیده
chock-a-block بالا کشیده
in tow <idiom> کشیده شده
deprived محرومیت کشیده
drag کشیده شدن
sap شیره کشیده از
threaded بند کشیده
sapped شیره کشیده از
saps شیره کشیده از
vellum paper کاغذمهره کشیده
dragged کشیده شدن
drags کشیده شدن
flare زبانه کشیده
indrawn بداخل کشیده
flares زبانه کشیده
pinxit کشیده است
couchant دراز کشیده
flat trajectory خط سیر کشیده
flat fire تیر کشیده
touse کشیده شدن
elongate کشیده کردن
elongates کشیده کردن
at full length دراز کشیده
long robe صورت کشیده
low angle مسیر کشیده
low angle fire تیر کشیده
tensive کشیده شدنی
ectomorphy کشیده تنی
elongating کشیده کردن
drawable کشیده شدنی
leptomorph کشیده ریخت
linear باریک کشیده
prolate کشیده شده
deep fetched از ته دل کشیده شده
deer neck گردن کشیده
ectomorphic type سنخ کشیده تن
intractile کشیده نشدنی
extensive بسیط کشیده
BPP چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
iodoform ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
syntactical طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
syntactic طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
pulled muscle عضله کشیده شده
lanternjaws صورت لاغر و کشیده
chants اهنگ ساده و کشیده
oblong دوک مانند کشیده
hell bent به بیراهه کشیده شده
pencilled با مداد کشیده شده
oblongs دوک مانند کشیده
satined paper گاغذ مهره کشیده
chanting اهنگ ساده و کشیده
chanted اهنگ ساده و کشیده
hell-bent به بیراهه کشیده شده
taut محکم کشیدن کشیده
underdraw کشیده نشدن زه تا اخر
draws کشیده شدن عهده
draw کشیده شدن عهده
if you please بیزحمت زحمت کشیده
chant اهنگ ساده و کشیده
extendible کشیده شدنی امتدادپذیر
deep fetched از ته سینه کشیده شده
drawn on کشیده شدن عهده
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
cannon [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
to orient compound نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
silicone ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com