English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (4 milliseconds)
English Persian
amphitheater سالن
coliseum سالن
Other Matches
music halls سالن موسیقی
music hall سالن موسیقی
drawing rooms سالن پذیرایی
drawing room سالن پذیرایی
salons سالن زیبایی
salon سالن زیبایی
messes سالن غذاخوری
mess سالن غذاخوری
gallery سرسرا سالن
showroom سالن نمایشگاه
showrooms سالن نمایشگاه
concourse سالن اصلی
arrival hall سالن ورود
beauty salon سالن زیبایی
arrival hall سالن ورود
mass hall سالن غذاخوری
mass hall سالن نهارخوری
lyceum سالن بحث
colosseum سالن بزرگ
galleries سرسرا سالن
living rooms سالن نشیمن
lobbies سالن انتظار
gym سالن ژیمناستیک
lobby سالن انتظار
basilica سالن درازومستطیل
basilicas سالن درازومستطیل
ballroom سالن رقص
ballrooms سالن رقص
living room سالن نشیمن
gyms سالن ژیمناستیک
lobbied سالن انتظار
lobbies سالن هتل و مهمانخانه
departure hall سالن ترک کردن
lyceum سالن سخنرانی عمومی
refectory سالن ناهار خوری
refectories سالن ناهار خوری
amusement arcade سالن بازیهای الکترونیکی
wardroom سالن بیماران بیمارستان
officer's mess سالن غذاخوری افسران
lobby سالن هتل و مهمانخانه
parlor car سالن استراحت قطار
indoor soccer فوتبال داخل سالن
dramshop سالن مشروب فروشی
dojang سالن تمرین تکواندو
saloon سالن زیبایی رستوران
saloons سالن زیبایی رستوران
lobbied سالن هتل و مهمانخانه
astrodome سالن رسد خانه
beauty shop سالن ارایش وزیبایی
court tennis تنیس داخل سالن
saloon car واگن سالن دار
The hall has three exits. سالن دارای سه خروجی است.
basilica کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilicas کلیساهایی که سالن دراز دارند
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
nave سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
Is there a beauty salon in the hotel? آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
mess hall سالن غذا خوری سرباز خانه
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
pullman car واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
gatecrashers کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
lounges اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounge اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com