Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
vintage year	سال وفور محصول انگور
Other Matches
vintages	فصل انگور چینی محصول
vintage	فصل انگور چینی محصول
exchange	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punch	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches	کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
grape	انگور
blood of the grape	اب انگور
the juice of the grape	اب انگور
grapes	انگور
nightshade	سگ انگور
plenteousness	وفور
luxuriously	با وفور
exuberance	وفور
superabundance	وفور
super abundance	وفور
lavishes	وفور
lavished	وفور
routh	وفور
wealth	وفور
affluence	وفور
lavish	وفور
profusion	وفور
abondance	وفور
abundance	وفور
copiousness	وفور
plenitude	وفور
lavishing	وفور
luxuriance	وفور
muscatel	انگور مشک
rareripe	انگور زود رس
grape stone	دانه انگور
vintages	انگور چینی
vintage	انگور چینی
grapy	شبیه انگور
grape stone	هسته انگور
gooseberries	انگور فرنگی
malvasia	نوعی انگور
to twitch off grapes	انگور چیدن
muscadine	انگور مشک
grapevine	درخت انگور
grapevines	درخت انگور
gooseberry	انگور فرنگی
scuppernong	انگور مشک
super abundance	وفور نعمت
pluralism	وفور چندگانگی
lashongs	وفور کفایت
torna do	طغیان وفور
plentitude	سرشاری وفور
opulence	وفور سرشار
superabundant	دارای وفور
terrestrial occurrence	وفور طبیعی
affluence	وفور نعمت
pluralities	وفور چندگانگی
plurality	وفور چندگانگی
bounty	وفور بخشایندگی
gluts	فراوانی وفور
gluts	وفور کالا
glut	وفور کالا
glut	فراوانی وفور
viniculture	پرورش انگور شراب
botryoidal	شبیه خوشه انگور
scuppernong	شراب انگور مشک
gooseberry bush	درخت انگور وحشی
aciniform	انگور مانند خوشهای
muscadine	باده انگور مشک
muscatel	انگور یاشراب موسکاتل
iso product curve	منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad	محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads	محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
abundantly	به فراوانی بحد وفور
botryoidal	دارای شکل خوشه انگور
winepress	ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
winegrower	کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
stum	شیره انگور باده تازه
riesling	انگور سفید نواحی راین
frequency	تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequencies	تعداد پریودها پریودیسیته وفور
luxuriate	فراوان شدن وفور یافتن
horn of plenty	شاخ نشان وفور نعمت
luxuriated	فراوان شدن وفور یافتن
luxuriates	فراوان شدن وفور یافتن
abounds	زیاد بودن وفور داشتن
abounding	زیاد بودن وفور داشتن
abounded	زیاد بودن وفور داشتن
luxuriating	فراوان شدن وفور یافتن
madrona	توت فرنگی درخت انگور خرس
madrone	توت فرنگی درختی انگور خرس
madrono	توت فرنگی درختی انگور خرس
grapevine	[تزئینی به شکل درخت انگور] [معماری]
fox grape	انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
tokay	انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
viticulture	صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
thyrsus	نیزهای که سر ان میوه کاج ویا شاخه انگور نصب شده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb>	روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
meander border	[طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
cornucopia	شاخ amalthaea یا شاخ وفور نعمت
cropped	محصول
commodity	محصول
commodities	محصول
outputs	محصول
crop	محصول
output	محصول
crops	محصول
lines	محصول
line	محصول
product	محصول
products	محصول
return [on something]	محصول
total product	محصول کل
yield	محصول
harvest	محصول
yielded	محصول
harvested	محصول
yields	محصول
harvests	محصول
proceeds	محصول
fabric	محصول
fabrics	محصول
program product	محصول برنامه
average product	محصول متوسط
average output	محصول متوسط
adduct	محصول افزایشی
incross	اولادیا محصول
product mix	ترکیب محصول
intermediate product	محصول واسطه
last year's produce	محصول پارسال
product	محصول حاصلضرب
net product	محصول خالص
off year	سال کم محصول
mass market product	محصول پر فروش
over production	محصول زیادی
marginal product	محصول نهائی
margin product	اضافه محصول
overhead product	محصول سبک
product capabilities	خواص محصول
products	محصول حاصلضرب
product differentiation	تفاوت محصول
product differentiation	اختلاف محصول
high grade product	محصول درجه یک
by product	محصول فرعی
diversity of product	تنوع محصول
turn over	محصول بازده
universal product code	کد جامع محصول
portfolio	نمونه محصول
product diversification	تنوع محصول
eluate	محصول شویش
emblements	محصول زمین
fehling reagent	محصول فهلینگ
fehling solution	محصول فهلینگ
finished product	محصول نهائی
fission product	محصول انشقاق
standing crop	محصول سرپا
cash crop	محصول فروشی
by product	محصول جنبی
coemption	خرید کل محصول
condensate	محصول میعان
gross yield	محصول ناخالص
coproduct	محصول فرعی
crop rent	اجاره محصول
home-grown	محصول خانه
foison	محصول فراوان
product liability	مسئولیت محصول
distillate	محصول تقطیر
volatility product	محصول فرار
production	تولید محصول
yield	محصول حاصل
output	برونداد محصول
outputs	برونداد محصول
releases	گونه یک محصول
toiling	محصول رنج
released	گونه یک محصول
brand	نام محصول
branding	نام محصول
brands	نام محصول
release	گونه یک محصول
by-product	محصول فرعی
yielded	محصول حاصل
yields	محصول حاصل
productions	فراورده محصول
productions	تولید محصول
productions	محصول عمل
production	فراورده محصول
toiled	محصول رنج
toil	محصول رنج
production	محصول عمل
produce	ساختن محصول
produced	ساختن محصول
produces	ساختن محصول
fabrics	محصول تولید
fabric	محصول تولید
artefact	محصول مصنوعی
artifacts	محصول مصنوعی
model	نوع یک محصول
by-products	محصول فرعی
modelled	نوع یک محصول
modeled	گونه یک محصول

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com