English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
snowshed سایبان برفی
Other Matches
snowy برفی
snow shoe برفی
weasel سورتمه برفی
snowcap کلاهک برفی
snowcap قله برفی
snow cave اتاق برفی
deadman کارگاه برفی
calotte قله برفی
weasels سورتمه برفی
snowmen ادمک برفی
snowmen ادم برفی
snowman ادمک برفی
snowman ادم برفی
snowcap کلاله برفی
snowmobile اتومبیل برفی
snowshoe کفش برفی
snow-white سفید برفی
snowslide سرسره برفی
harness پوشش کفش برفی
harnessed پوشش کفش برفی
harnessing پوشش کفش برفی
glissade سرخوردن روی شیب برفی
corn snow برفی که دانه بندی درشت دارد
snowshoe کفش اسکی باکفش برفی راه رفتن
shades سایبان
sun blind سایبان
pentice سایبان
awning سایبان
dorse سایبان
shadings سایبان
parasol سایبان
hovels سایبان
canopies سایبان
umbrella سایبان
umbrellas سایبان
bower سایبان
pergolas سایبان
pergola سایبان
canopy سایبان
hovel سایبان
shade سایبان
parasols سایبان
bowers سایبان
baldachin سایبان پایدار
car ports سایبان اتومبیل
cockpit canopy سایبان خلبان
car port سایبان اتومبیل
awning سایبان کرباسی
baldacchino سایبان پایدار
sunshades سایبان ساباط
sunshade سایبان ساباط
ciborium سایبان محراب
baldachino سایبان پایدار
abat vent سایبان کوچک
awnings سایبان کرباسی
feast of tabernacles عید سایبان
baldaquin سایبان پایدار
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
marquees خیمه بزرگ سایبان
stanchion سایبان یا چادر جلومغازه
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان
sentry box سایبان چوبی نگهبان
booth سایبان خیمه پاسگاه
ride rope بند سایبان کشتی
marquee خیمه بزرگ سایبان
booths سایبان خیمه پاسگاه
abat jour سایبان پنجره هوا
embower درداربست جادادن در سایبان نشاندن
canopies کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
canopy کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
dais سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry box سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com