Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
baldachin
سایبان پایدار
baldachino
سایبان پایدار
baldacchino
سایبان پایدار
baldaquin
سایبان پایدار
Other Matches
hovels
سایبان
pergola
سایبان
hovel
سایبان
bowers
سایبان
pergolas
سایبان
bower
سایبان
umbrella
سایبان
canopies
سایبان
shades
سایبان
canopy
سایبان
pentice
سایبان
umbrellas
سایبان
parasol
سایبان
shadings
سایبان
awning
سایبان
shade
سایبان
parasols
سایبان
sun blind
سایبان
dorse
سایبان
ciborium
سایبان محراب
abat vent
سایبان کوچک
feast of tabernacles
عید سایبان
awnings
سایبان کرباسی
cockpit canopy
سایبان خلبان
sunshade
سایبان ساباط
sunshades
سایبان ساباط
snowshed
سایبان برفی
awning
سایبان کرباسی
car port
سایبان اتومبیل
car ports
سایبان اتومبیل
sentry box
سایبان چوبی نگهبان
booth
سایبان خیمه پاسگاه
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان
booths
سایبان خیمه پاسگاه
abat jour
سایبان پنجره هوا
marquees
خیمه بزرگ سایبان
marquee
خیمه بزرگ سایبان
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
stanchion
سایبان یا چادر جلومغازه
ride rope
بند سایبان کشتی
embower
درداربست جادادن در سایبان نشاندن
canopies
کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
canopy
کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
sentry box
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
stanch
پایدار
never failing
پایدار
indissoluble
پایدار
perdurable
پایدار
abiding
پایدار
changeless
پایدار
written in water
نا پایدار
livelong
پایدار
unflinching
پایدار
persistent
پایدار
stables
پایدار
impermanent
نا پایدار
permanent
پایدار
durable
پایدار
inexhaustible
پایدار
stable
پایدار
resistant
پایدار
constants
پایدار
constant
پایدار
abat-voix
[قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
permanent magnet
مغناطیس پایدار
steady growth
رشد پایدار
proof weather
هوا پایدار
steady state growth
رشد پایدار
undying
پایدار فناناپذیر
stable isotope
ایزوتوپ پایدار
steady state
وضعیت پایدار
stable oscillation
نوسان پایدار
stable air
هوای پایدار
stable airfoil
ایرفویل پایدار
stable equilibrium
تعادل پایدار
stable nucleus
هسته پایدار
sustained illumination
روشنایی پایدار
sustainable energy
انرژی پایدار
unfailing
کم نیامدنی پایدار
stable
پایدار پابرجا
stables
پایدار پابرجا
permanent
پایدار ماندنی
magnet
مغناطیس پایدار
magnets
مغناطیس پایدار
permanent flow
بده پایدار
perdurably
بطور پایدار
undamped oscillation
موج پایدار
metastable
نیم پایدار
metastable
شبه پایدار
undamped wave
موج پایدار
indissolubly
بطور پایدار
inconstantly
بطور نا پایدار
coarse mine
مین پایدار
continous operation
عملکرد پایدار
continuous fire
اتش پایدار
dielectric strength
پایدار دی الکتریکی
fixed material
مواد پایدار
stabilizer
پایدار ساز
c.w.
موج پایدار
stabilizer
پایدار کننده
fasts
پایدار باوفا
fastest
پایدار باوفا
stabilisers
پایدار ساز
fasted
پایدار باوفا
p.m.
مغناطیس پایدار
fast
پایدار باوفا
stabilisers
پایدار کننده
air resistant
پایدار در هوا
continuous wave
موج پایدار
diergolic
خرج مایع پایدار
for good
<idiom>
برای همیشه ،پایدار
sustainable
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
future-oriented
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
binary switch
سویچی با دو وضعیت پایدار
hard goods
اجسام پایدار ومقاوم
metastable state
حالت نیم پایدار
metastable phase
فاز شبه پایدار
metastable solution
محلول شبه پایدار
semistable elementry particle
ذره شبه پایدار
metastable state
تراز نیم پایدار
quasi stable elementry particle
ذره شبه پایدار
quasi stable elementry particle
ذزه نیم پایدار
self sustaining growth
رشد خود پایدار
frequency stabilization
پایدار نمودن فرکانس
semistable elementry particle
ذره نیم پایدار
sustained fire
اتش پایدار یادائمی
metasable equilibrium
تعادل شبه پایدار
permanent magnet dynamic
بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
steady state equilibrium
تعادل در وضعیت رشد پایدار
dowel bar
میله پایدار کننده بتن
continuous illumination
روشنایی پایدار منطقه رزم
equilibrium
وضع ثابت و پایدار ترازمندی
permanent magnet focusing
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling
تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
setting time
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
warm-up
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
toggles
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggle
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
sustained
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com