English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English Persian
lighten سبکبار کردن راحت کردن
lightened سبکبار کردن راحت کردن
lightening سبکبار کردن راحت کردن
lightens سبکبار کردن راحت کردن
Other Matches
unburdening سبکبار کردن
unburdens سبکبار کردن
unburden سبکبار کردن
looser سبکبار کردن پرداختن
loose سبکبار کردن پرداختن
loosest سبکبار کردن پرداختن
relaxes تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relax تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relaxing تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relieves راحت کردن
to take one's rest راحت کردن
to lie down راحت کردن
relieving راحت کردن
to set at ease راحت کردن
relieve راحت کردن
to send to glory راحت کردن
set at ease راحت کردن
easing اسودگی راحت کردن
ease اسودگی راحت کردن
halt راحت باش کردن
halted راحت باش کردن
halts راحت باش کردن
eased اسودگی راحت کردن
eases اسودگی راحت کردن
fall up در جا راحت باش کردن
alights راحت کردن تخفیف دادن
alight راحت کردن تخفیف دادن
alighting راحت کردن تخفیف دادن
alighted راحت کردن تخفیف دادن
To set someones mind at ease. خیال کسی را راحت کردن
carefree سبکبار
lighthearted سبکبار
alpinism صعود سبکبار
directory روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directories روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
beforehand راحت
coziest راحت
cozies راحت
homelike راحت
cozier راحت
cosy راحت
comforting راحت
cosiest راحت
comforts راحت
home like راحت
cosies راحت
snug راحت
cosier راحت
cuddly راحت
eases راحت
easing راحت
tranquility راحت
cozy راحت
convenient راحت
comforted راحت
comfort راحت
eased راحت
ease راحت
cushier راحت
tranquillity راحت
cosiness راحت
comfortable راحت
cosey راحت
placid راحت
cushy راحت
cushiest راحت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
rests راحت باش
to be at ease راحت نبودن
couthie راحت ومطبوع
straighter راحت مرتب
straight راحت مرتب
wells راحت بسیارخوب
lay on your oars راحت باش
easy chairs صندلی راحت
easy chair صندلی راحت
bed of roses وضع راحت
cozily بطور راحت
rest راحت باش
light handed اسان راحت
parade rest راحت باش
commodiously بطور راحت
straightest راحت مرتب
stand easy در جا راحت باش
Relax! راحت باش!
break راحت باش
easy circumstances زندگی راحت
show up <idiom> راحت دیدن
indolence راحت طلبی
snug راحت واسوده
well راحت بسیارخوب
accomodating راحت موافق
breaks راحت باش
sportswear لباس راحت
aforehand اماده راحت
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
jettisoned از شر چیزی راحت شدن
accommodatingly بطور موافق راحت
stand easy در جا راحت باش بایستید
relaxed <adj.> راحت [آسان گیر]
to take one's ease راحت شدن یا بودن
easy-going <adj.> راحت [آسان گیر]
easygoing <adj.> راحت [آسان گیر]
jettisons از شر چیزی راحت شدن
cuddle در بستر راحت غنودن
easy <adj.> راحت [آسان گیر]
jettisoning از شر چیزی راحت شدن
I'm uneasy about it. من باهاش راحت نیستم.
jettison از شر چیزی راحت شدن
cuddling در بستر راحت غنودن
dismass به راحت باش رفتن
You neednt worry . Dont bother your head. خیالت راحت باشد
With an easy mind (conscience). با خیال (وجدان ) راحت
cuddled در بستر راحت غنودن
snugly بطور دنج یا راحت
well lodged دارای منزل راحت
leave alone <idiom> راحت گذاشتن (شخصی)
Please make yourself comfortable. لطفا" راحت باشید
humane killer تپانچه راحت کشی
cuddles در بستر راحت غنودن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
homey راحت واسوده خانه دار
coil up تجمع ستون در راحت باش
loped چهارنعل طبیعی و راحت اسب
to sleep sound خواب راحت یاسنگین رفتن
easement راحت شدن از درد منزل
lope چهارنعل طبیعی و راحت اسب
fall up درجا راحت باش بر هم زدن صف
loping چهارنعل طبیعی و راحت اسب
out of one's hair <idiom> ازشر کسی راحت شدن
lopes چهارنعل طبیعی و راحت اسب
cosily بطور راحت بطورگرم ونرم
sterilize گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
correct تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
exploit استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
corrects تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
sterilises گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringes تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringing تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
to wipe out پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com