English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
English Persian
integrated staff ستاد توام
Other Matches
combined staff ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
integrated staff ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
stealing from a protected palce سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
headquarters ستاد
general staff ستاد کل
staffed قسمت ستاد
general staff ستاد ارتش
staffed 1- ستاد 2- کارکنان
staffs قسمت ستاد
officer on duty افسرنگهبان ستاد
staffs 1- ستاد 2- کارکنان
staff officer افسر ستاد
special staff ستاد تخصصی
personal staff ستاد شخصی
operational headquarters ستاد عملیاتی
general staff ستاد عمومی
joint staff ستاد مشترک
army staff ستاد نظامی
directing staff ستاد هادی
Chief of Staff رئیس ستاد
joint ستاد مشترک
brigade staff ستاد تیپ
vice chief of staff دستیاررئیس ستاد
combined staff ستاد مرکب
staff 1- ستاد 2- کارکنان
GHQ ستاد عمومی
duty officer افسرمداومتکار ستاد
conducting staff ستاد هادی
Chiefs of Staff رئیس ستاد
brigade headquarters ستاد تیپ
staff قسمت ستاد
supreme commander's staff ستاد کل ارتش
biparous توام زا
duad توام
gemini توام
adnate توام
geminate توام
gemel توام
twin توام
mixed توام
twinned توام
joint توام
army staff ستاد نیروی زمینی
assistant chief of staff معاون رئیس ستاد
staff پرسنل ستاد ستادی
vice chief of staff جانشین رئیس ستاد
joint chief of staff رئیس ستاد ارتش
staffs پرسنل ستاد ستادی
GHQ مخفف ستاد مرکزی
duty officer افسر نگهبان ستاد
directing staff ستاد هدایت کننده
army general staff ستاد عمومی ارتش
staffed پرسنل ستاد ستادی
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
conducting staff ستاد هدایت کننده
jcs رئیس ستاد ارتش
supreme commander's staff ستاد عالی ارتش
jcs رئیس ستاد مشترک
joint chief of staff رئیس ستاد مشترک
intergrowth رویش توام
integrated training اموزش توام
mixed air توام هوا
deprived توام با محرومیت
easeful توام باراحتی
mixed graze توام زمین
reatrain عملکرد توام
twin check بررسی توام
twin check مقابله توام
twain توام دوقلو
geminate توام کردن
amalgamate توام کردن
integrate توام کردن
accompany توام کردن
accompanies توام کردن
accompanied توام کردن
integrating توام کردن
aluminum coating by spraying amalgamate توام کردن
amalgamating توام کردن
amalgamates توام کردن
twinned توام کردن
amalgamated توام کردن
twin توام کردن
integrates توام کردن
staffs چوب پرچم ستاد ارتش
planning staff ستاد طرح ریزی کننده
staffed چوب پرچم ستاد ارتش
staff چوب پرچم ستاد ارتش
participant observation مشاهده توام با مشارکت
rainsquall باران توام باتوفان
hypocritical توام با تدلیس و تزویر
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
work relief استراحت توام با کار
blizzard بادشدید توام بابرف
armstand dive شیرجه توام با بالانس
integrated defense پدافند هوایی توام
blizzards بادشدید توام بابرف
conjugate درهم امیختن توام
charge coupled device دستگاه توام با بار
effective faith ایمان توام باعمل
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
synergy کار توام اشتراک مساعی
synergism کار توام ودسته جمعی
masque نمایش توام با موسیقی ورقص
to wed one quality to onether دوصفت راباهم توام کردن
integrated reservoir operation بهره برداری توام از چندمخزن
integrated defense پدافند ازمناطق توام دفاعی
kleptolagnia تحریک جنسی توام با دزدی
adnate مربوط باعضاء تناسلی توام
staffed مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staffs مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staff مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
androgyny وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
pleuropneumonia ذات الجنب توام با سینه پهلو
malicious prosecution پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
auxesis رشد توام باعدم تقسیم یاخته
tinged with cnvy حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
High Mass عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
rule of reason تفسیر قانونی توام با سوء نیت
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
poll degree درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
object lesson درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lessons درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
melodrama نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
melodramas نمایش توام با موسیقی واوازکه پایانی خوش داشته باشد عشق خوش فرجام
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
staffing guide کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com