Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 42 (6 milliseconds)
English	Persian
injustice	ستم بیداد
injustices	ستم بیداد
Search result with all words
cruelty	بیداد
outcries	بیداد
outcry	بیداد
rampage	داد و بیداد
rampaged	داد و بیداد
rampages	داد و بیداد
rampaging	داد و بیداد
riot	داد و بیداد
rioted	داد و بیداد
rioting	داد و بیداد
riots	داد و بیداد
wrangle	داد و بیداد کردن
wrangle	داد و بیداد مشاجره
wrangled	داد و بیداد کردن
wrangled	داد و بیداد مشاجره
wrangles	داد و بیداد کردن
wrangles	داد و بیداد مشاجره
wrangling	داد و بیداد کردن
wrangling	داد و بیداد مشاجره
oppression	بیداد
fell	مهیب بیداد گر
felled	مهیب بیداد گر
felling	مهیب بیداد گر
fells	مهیب بیداد گر
jangle	داد و بیداد غوغا
jangled	داد و بیداد غوغا
jangles	داد و بیداد غوغا
jangling	داد و بیداد غوغا
brangle	داد و بیداد
brannigan	داد و بیداد جنجال
cut up rough	داد و بیداد راه انداختن
old womanish or manly	دادو بیداد کن
raise a dust	داد و بیداد کردن
roisterer	داد و بیداد کن
vociferance	زوزه داد و بیداد
what is the row?	داد و بیداد سر چیست
wrangling	داد و بیداد [مشاجره] [نزاع] [اصطلاح تحقیر آمیز]
to lager-lout [British E]	در جشن مست شدن و با خشونت داد و بیداد کردن [اصطلاح روزمره]
to go on a drunken rampage	با مستی داد و بیداد کردن
Gangs of youths went on the rampage through the inner city.	دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com