English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
columnar basalt ستونهای سیاه سنگی
Other Matches
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
coastal convoy ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
lithoprint با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
doubled columns ستونهای مضاعف
columnar basalt ستونهای بازالت
pillars of corti ستونهای کورتی
parallel column ستونهای موازی
snaking columns ستونهای مارپیچی
packed columns ستونهای پرشده
newspaper columns ستونهای روزنامه
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
free standing columns ستونهای مستقل یا مجزا
movement table جدول حرکت ستونهای موتوری
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
piers پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
sidelobe ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
apteral ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
tab کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tabs کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
table ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
petrolsal سنگی
rock fill dam سد سنگی
lithic سنگی
lithoid سنگی
equiponderance هم سنگی
monolithic تک سنگی
stony سنگی
stoney سنگی
petrean سنگی
clapper bridge پل سنگی
barrier reef سد اب سنگی
petrous سنگی
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
lithograph چاپ سنگی
stonework ساختمان سنگی
stone work کار سنگی
stone lining پوشش سنگی
eolith اسکله سنگی
layer of rock طبقه سنگی
bracket کژ پشت سنگی
layer of rock لایه سنگی
concretion سنگی شدن
autography چاپ سنگی
Lantern-cross صلیب سنگی
rock wash پوشش سنگی
stone lining روکش سنگی
lithography چاپ سنگی
cordon ازاره سنگی
lithographs چاپ سنگی
Stone Age پارینه سنگی
rock salt نمک سنگی
paleolithic دیرینه سنگی
polyantography چاپ سنگی
gabion تور سنگی
paleolithic پارینه سنگی
cordons ازاره سنگی
mesolithic میانه سنگی
lithographic print چاپ سنگی
hard pan قشر سنگی شده
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
en delit میل ستون سنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
stone سنگ میوه سنگی
stones سنگ میوه سنگی
stoning سنگ میوه سنگی
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
breccia جوش خرده سنگی
boulder well چاه قلوه سنگی
stone ballast مصالح شکسته سنگی
snowdrift تره تیزک سنگی
aggregates کلوخه مصالح سنگی
snowdrifts تره تیزک سنگی
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
checkstone گیره سنگی کوهنوردی
calcify اهکی یا سنگی کردن
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
lithography روش چاپ سنگی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
stonewall formation اسکلت پیادهای دیوار سنگی
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
greybeard کوزه سنگی برای باده
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
stone work ساختمان سنگی بنایی با سنگ
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
herm هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
hermes هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
lithoidal دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
his leg rested on a stone پایش روی سنگی قرار گرفته بود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
systyle دارای ستونهای تنگ تنگ
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolith مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
acrolith [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolithus [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
side by side columns ستونهای پهلو به پهلو
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
Negroes سیاه
glaucoma اب سیاه
swamped سیاه اب
grimy سیاه
marsh سیاه اب
black سیاه
swamp سیاه اب
bogs سیاه اب
quagmires سیاه اب
quagmire سیاه اب
Negro سیاه
bog سیاه اب
jetty سیاه
jetties سیاه
swamping سیاه اب
night black سیاه
mossy سیاه اب
jet-black سیاه سیاه
swamps سیاه اب
marshes سیاه اب
dogwood سیاه ال
ebon سیاه
pitchy سیاه
sad coloured سیاه
sooty سیاه
pitch dark سیاه
blacker سیاه
blacks سیاه
blacked سیاه
blackest سیاه
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
black level تراز سیاه
black light نور سیاه
black liqour شربت سیاه
ethiops مهجون سیاه
nigella seed زیر سیاه
black letter حرف سیاه
nigrescence سیاه شدگی
black list لیست سیاه
nigella seed سیاه دانه
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black propaganda تبلیغات سیاه
black powder باروت سیاه
niellist سیاه قلم
ethiopian سیاه پوست
black load سرب سیاه
niello مینای سیاه
black list فهرست سیاه
black lead سرب سیاه
plumbaginous مانندسرب سیاه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com