Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
Other Matches
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
doubled columns
ستونهای مضاعف
columnar basalt
ستونهای بازالت
pillars of corti
ستونهای کورتی
parallel column
ستونهای موازی
snaking columns
ستونهای مارپیچی
packed columns
ستونهای پرشده
newspaper columns
ستونهای روزنامه
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
free standing columns
ستونهای مستقل یا مجزا
movement table
جدول حرکت ستونهای موتوری
pier mount
پایه نصب ستونهای ساختمانی
piers
پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier
پایه نصب ستونهای ساختمانی
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
peristyle
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
sidelobe
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
apteral
ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
tab
کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tabs
کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
petrolsal
سنگی
rock fill dam
سد سنگی
lithic
سنگی
lithoid
سنگی
equiponderance
هم سنگی
monolithic
تک سنگی
stony
سنگی
stoney
سنگی
petrean
سنگی
clapper bridge
پل سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
petrous
سنگی
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
lithograph
چاپ سنگی
stonework
ساختمان سنگی
stone work
کار سنگی
stone lining
پوشش سنگی
eolith
اسکله سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
bracket
کژ پشت سنگی
layer of rock
لایه سنگی
concretion
سنگی شدن
autography
چاپ سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
rock wash
پوشش سنگی
stone lining
روکش سنگی
lithography
چاپ سنگی
cordon
ازاره سنگی
lithographs
چاپ سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
rock salt
نمک سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
polyantography
چاپ سنگی
gabion
تور سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
cordons
ازاره سنگی
mesolithic
میانه سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
hard pan
قشر سنگی شده
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
en delit
میل ستون سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
stone
سنگ میوه سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
stoning
سنگ میوه سنگی
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
breccia
جوش خرده سنگی
boulder well
چاه قلوه سنگی
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
snowdrift
تره تیزک سنگی
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
calcify
اهکی یا سنگی کردن
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
lithography
روش چاپ سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
greybeard
کوزه سنگی برای باده
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
systyle
دارای ستونهای تنگ تنگ
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
side by side columns
ستونهای پهلو به پهلو
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
Negroes
سیاه
glaucoma
اب سیاه
swamped
سیاه اب
grimy
سیاه
marsh
سیاه اب
black
سیاه
swamp
سیاه اب
bogs
سیاه اب
quagmires
سیاه اب
quagmire
سیاه اب
Negro
سیاه
bog
سیاه اب
jetty
سیاه
jetties
سیاه
swamping
سیاه اب
night black
سیاه
mossy
سیاه اب
jet-black
سیاه سیاه
swamps
سیاه اب
marshes
سیاه اب
dogwood
سیاه ال
ebon
سیاه
pitchy
سیاه
sad coloured
سیاه
sooty
سیاه
pitch dark
سیاه
blacker
سیاه
blacks
سیاه
blacked
سیاه
blackest
سیاه
warp-weighd loom
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
black level
تراز سیاه
black light
نور سیاه
black liqour
شربت سیاه
ethiops
مهجون سیاه
nigella seed
زیر سیاه
black letter
حرف سیاه
nigrescence
سیاه شدگی
black list
لیست سیاه
nigella seed
سیاه دانه
black short
شکستگی سیاه
black sheet
ورق سیاه
black propaganda
تبلیغات سیاه
black powder
باروت سیاه
niellist
سیاه قلم
ethiopian
سیاه پوست
black load
سرب سیاه
niello
مینای سیاه
black list
فهرست سیاه
black lead
سرب سیاه
plumbaginous
مانندسرب سیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com