English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
fasciculus gracilis ستون باریک
Search result with all words
tapering ستون سر باریک
baluster-shaft [ستون تزئینی کوتاه و باریک]
diminution باریک کردن ستون
Other Matches
swathe ردیف باریک راه باریک
swathes ردیف باریک راه باریک
swath ردیف باریک راه باریک
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post از این ستون بان ستون
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
piled ستون ستون لنگرگاه
pile ستون ستون لنگرگاه
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
angustate باریک
tender باریک
tenuous باریک
lathy باریک
thready باریک
capillary باریک
capillaries باریک
reediest باریک
slat باریک
slats باریک
trickly باریک
slender باریک
tendered باریک
tenderest باریک
needle-nose pliers دم باریک
attenute باریک
narrow باریک
narrowed باریک
narrower باریک
narrowest باریک
reedier باریک
tendering باریک
fine drawn باریک
fine spun باریک
hairlike باریک
reedy باریک
thin باریک
thinned باریک
narrow headed سر باریک
leptocephalic سر باریک
thinners باریک
thinnest باریک
thins باریک
strait باریک
straits باریک
slices باریک
long nose دم باریک
slice باریک
gracile باریک
svelt باریک اندام
subtility باریک بینی
bridle paths راه باریک
taenia گچ بری باریک
taper off کم کم باریک شدن
bridle path راه باریک
funnels باریک شدن
funnelling باریک شدن
subtil باریک بین
nicely نکته باریک
label تکه باریک
string tie کراوات باریک
labelled تکه باریک
path باریک راه
paths باریک راه
stringy floppy فلاپی باریک
strobilation باریک شدگی
welts نوار باریک
strictures باریک بینی
stricture باریک بینی
welt نوار باریک
labeling تکه باریک
funneling باریک شدن
leptodactyl باریک پنجه
pennants پرچم باریک
long nose انبر دم باریک
pennant پرچم باریک
narrow necked گردن باریک
narrow mouthed دهن باریک
narrow leaved باریک برگ
fastidious باریک بین
pencil beam نور باریک
narrow goods کاذی باریک
metaphisical باریک بین
to come to a point باریک شدن
necking باریک شدگی
weedy دراز و باریک
slotting تخته باریک
funneled باریک شدن
funnel باریک شدن
stems راه باریک
stemming راه باریک
stemmed راه باریک
stem راه باریک
isthmuses تنگه باریک
isthmus تنگه باریک
slats تخته باریک
bowling alley باریک راه
slot تخته باریک
slots تخته باریک
slat تخته باریک
svelte باریک اندام
labels تکه باریک
bowling alleys باریک راه
coomb دره باریک
slimmed باریک اندام
scrutator باریک بین
hydra مار باریک
hydrae مار باریک
linear باریک کشیده
inswept جلو باریک
asthenic body type سنخ باریک تن
strip قطعه باریک
slim باریک اندام
combe دره باریک
slender waisted کمر باریک
slimpsy باریک اندام
flagelliform باریک ودراز
d. of a situation موقعیت باریک
fastidiousness باریک بینی
quillet باریک بینی
elongating باریک شدن
elongates باریک شدن
elongate باریک شدن
slims باریک اندام
gracile nucleus هسته باریک
gracilis nucleus هسته باریک
slimming باریک اندام
subtleties باریک بینی
subtlety باریک بینی
dogtrot راه باریک
slimmest باریک اندام
canaliculus سوراخ باریک
crypta طاق باریک
peering باریک شدن
peered باریک شدن
stacked bow کمان باریک
picksome باریک بین
peer باریک شدن
asthenic physique سنخ باریک تن
lane راه باریک
tricklet نهر باریک
meticulous باریک بین
cat-walk راهرو باریک
G-string لنگ باریک
lanes راه باریک
small intestine روده باریک
slype راه باریک
point باریک کردن
sliver تکه باریک
spline نوار باریک
G-strings لنگ باریک
barbicel رشته باریک پر
bridle track راه باریک
canyons دره باریک وتنگ
cliff-hanger چنگک باریک کوهنوردی
narrow band filter صافی فلزات باریک
bottlenecks راه خیلی باریک
narrowband پهنای باند باریک
cliff hanger چنگک باریک کوهنوردی
canyon دره باریک وتنگ
to split hairs باریک بین شدن
wherry قایق باریک یک نفره
narrowish کمی تنگ یا باریک
bottleneck راه خیلی باریک
slights باریک اندام پست
slighter باریک اندام پست
narrowband channel مجرا با نوار باریک
slats لوحه سنگ باریک
slighting باریک اندام پست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com