Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
Other Matches
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
bubble tray
بشقابک حباب
theoretical plate
بشقابک نظری
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
bubble cap
فنجانک حباب
h.e.t.p
plate theoretical equivalentof height ارتفاع معادل بشقابک نظری
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
از این ستون بان ستون
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
distilling head
سر تقطیر
disstillation
تقطیر
distillation
تقطیر
retorting
تقطیر
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
extraction
تقطیر کشش
distiller
دستگاه تقطیر
residues
پس مانده تقطیر
retorts
دستگاه تقطیر
distillers
دستگاه تقطیر
residue
پس مانده تقطیر
stills
دستگاه تقطیر
stillest
دستگاه تقطیر
bubble tower
برج تقطیر
stiller
دستگاه تقطیر
distilled
تقطیر شده
distils
تقطیر شدن
distils
تقطیر کردن
distills
تقطیر شدن
distills
تقطیر کردن
distilling
تقطیر شدن
distilling
تقطیر کردن
distil
تقطیر شدن
distil
تقطیر کردن
retort
دستگاه تقطیر
carbonization
تقطیر تخریبی
distilling receiver
گیرنده تقطیر
distillate
محصول تقطیر
still
دستگاه تقطیر
distillation residue
باقیمانده تقطیر
pitches
ته مانده تقطیر
steam stripping
تقطیر با بخار اب
pitch
ته مانده تقطیر
rectifier
اسباب تقطیر
solar still
تقطیر کن افتابی
dry distillation
تقطیر خشک
simple distillation
تقطیر ساده
distillable
قابل تقطیر
vacuum distillation
تقطیر در خلاء
molecular distillation
تقطیر مولکولی
distillate
فراورده تقطیر
water still
دستگاه تقطیر اب
destructive distillation
تقطیر تخریبی
steam distillation
تقطیر با بخار اب
residuum
پس مانده تقطیر
condensate
تقطیر کردن
total reflux head
سر تقطیر برگشت کامل
pot still
دستگاه تقطیر ویسکی
molecular still
دستگاه تقطیر مولکولی
battery still
دیگ تقطیر باتری
pipestill
دستگاه تقطیر لولهای
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
by product gas
گاز تقطیر شده
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
jet b
نوعی سوخت تقطیر شده
distilleries
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
overlap of distillat curves
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
distillery
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
stills
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
stiller
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
still
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
stillest
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
escape
ستون
indian or single file
ستون یک
beam
ستون
acroter
پا ستون
beams
ستون
stanchion
ستون
single file
به ستون یک
plinths
ته ستون
plinth
ته ستون
single file
ستون یک
astylar
بی ستون
indian file
ستون یک
pile
ستون پل
struts
ستون
strutted
ستون
staple
ستون
stapled
ستون
stapling
ستون
column base
ته ستون
acantha
ستون
army corpa
ستون
acroterion
پا ستون
columnar
در ستون ها
column by column
ستون به ستون
pile
ستون
piled
ستون پل
piled
ستون
stud
ستون
shaft
ستون
shafts
ستون
pillar
ستون
pillars
ستون
overhead
سر ستون
fasciculus gracilis
ستون گل
acroterium
پا ستون
strut
ستون
cantilever bridge
ستون پل
post
ستون
filed
ستون
columns
ستون ها
piers
ستون
column
ستون
bars
ستون
bar
ستون
file
ستون
post-
ستون
pier
ستون
posted
ستون
posts
ستون
hypophyge
پا ستون
jambs
ستون
jamb
ستون
column
ستون
columns
ستون
packed column
ستون پر شده
jamb-shaft
میله ستون
streamers
ستون نور
streamer
ستون نور
filed
پرونده ستون
cradle
کلاف سر ستون
route column
ستون راه
cradled
کلاف سر ستون
spinal columns
ستون فقرات
column base
پایه ستون
cradles
کلاف سر ستون
chapiter
تاج ستون
card column
ستون کارت
mercury column
ستون جیوه
route column
ستون راهپیمایی
applied
توکار ستون
spinal columns
ستون مهره ها
debit side
ستون بدهکار
demicolumn
نیم ستون
colonnette
ستون فرعی
demand side
ستون تقاضا
march column
ستون راهپیمایی
main column
ستون اصلی
piling
ستون بندی
colonnette
ستون کوچک
piers
اسکله ستون
chromatographic column
ستون کروماتوگرافی
fifth column
ستون پنجم
footpaths
پایه ستون
close column
ستون جمع
footpath
پایه ستون
close column
ستون بسته
pier
اسکله ستون
closed file
ستون بسته
airmobile column
ستون هوارو
colonnade
ردیف ستون
buckstay
ستون انکر
columned
ستون دار
spinal column
ستون فقرات
pile foundation
فونداسیون ستون
debits
ستون بدهی
pillar of the faith
ستون دین
columniation
ستون بندی
columniform
ستون مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com