English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
strain age harden سخت کردن کرنشی زمانی
Other Matches
strain age hardening سخت گردانی کرنشی زمانی
strain harden سخت کردن کرنشی
strain hadening سخت گردانی کرنشی
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
synchronization هم زمانی
whilom یک زمانی
time sense حس زمانی
timeline خط زمانی
on <prep.> در [زمانی]
monomial یک زمانی
simultaneeity هم زمانی
eternity بی زمانی
eternities بی زمانی
onetime یک زمانی
time limits حد زمانی
sometime یک زمانی
temporal زمانی
time limit حد زمانی
contemporaneousness هم زمانی
synchrony هم زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
lapsing فاصله زمانی
time lags فاصله زمانی
timetable برنامه زمانی
timetabled برنامه زمانی
time fire تیر زمانی
time estimation براورد زمانی
timetables برنامه زمانی
temporal sign علامت زمانی
timetabling برنامه زمانی
interval فاصله زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
lapse فاصله زمانی
time flutter اختلال زمانی
lapses فاصله زمانی
time jitter اختلال زمانی
temporal maze ماز زمانی
lag تاخیر زمانی
time fuse ماسوره زمانی
lagged تاخیر زمانی
schedules برنامه زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
schedule برنامه زمانی
time priority تقدم زمانی
time base مبدا زمانی
time bar محدودیت زمانی
spatiotemporal فضایی و زمانی
time constant ثابت زمانی
time error خطای زمانی
time division multiplexing تسهیم زمانی
time division multiplex تسهیم زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
throughput time اشتراک زمانی
timeline تسلسل زمانی
time path مسیر زمانی
in a short time در اندک زمانی
time schedule برنامه زمانی
no longer نه دیگر [زمانی]
vintage model الگوی زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
time score نمره زمانی
time series سریهای زمانی
time slice برش زمانی
unit of time واحد زمانی
time quantum ذره زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
time pressure فشار زمانی
time preference ترجیح زمانی
time preference رجحان زمانی
time frames چارچوب زمانی
time frame چارچوب زمانی
pressure of time فشار زمانی
temporal جسمانی زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time limit محدوده زمانی
time limit محدودیت زمانی
time limits محدوده زمانی
time limits محدودیت زمانی
time priority اولویت زمانی
time زمانی موقعی
time scale مقیاس زمانی
lags تاخیر زمانی
timetrend روند زمانی
time interval فاصله زمانی
time horizon افق زمانی
times زمانی موقعی
discrete time با گسستگی زمانی
time lag فاصله زمانی
yore در زمانی بسیاردور
flashback وقفه زمانی
flashbacks وقفه زمانی
time lags تاخیر زمانی
time yield limit حد تسلیم زمانی
time lag تاخیر زمانی
time table جدول زمانی
scheduled برنامه زمانی
time sharing اشتراک زمانی
time scales مقیاس زمانی
time yield تسلیم زمانی
timed زمانی موقعی
timer switch کلید زمانی
time study بررسی زمانی
chronologic دارای ربط زمانی
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
time series data امار سریهای زمانی
time slicing برش زمانی زدن
time slicing تقسیم بندی زمانی
aging سخت گردانی زمانی
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
time sampling نمونه گیری زمانی
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
timing برنامه ریزی زمانی
cotidal دارای هم زمانی در طغیان اب
time series analysis تحلیل سریهای زمانی
distributed lag توزیع فاصله زمانی
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
synchronizes انطباق زمانی داشتن
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
synchronize انطباق زمانی داشتن
vintage model الگوی مقطع زمانی
age hardening سخت گردانی زمانی
low time constant ثابت زمانی کوچک
inductive time constant ثابت زمانی القا
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
synchronises انطباق زمانی داشتن
synchronised انطباق زمانی داشتن
high burst تیر زمانی بالا
rate of time preference نرخ برتری زمانی
chronological ترتیب زمانی وقوع
chronological دارای ربط زمانی
since he was in petticoats از زمانی که بچه بود
monsoons باد وباران زمانی
monsoon باد وباران زمانی
time lags فاصله زمانی مرده
synchronising انطباق زمانی داشتن
serve time <idiom> زمانی رادرزندان بودن
input time constant ثابت زمانی اولیه
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
o technique تحلیل عوامل زمانی
time lag فاصله زمانی مرده
time out of minds زمانی که کسی یاد ندارد
social rate of time preference نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
decision lag تاخیر زمانی در تصمیم گیری
time out معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
time constant of an exponential quantity ثابت زمانی یک کمیت نمایی
final رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
finals رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
greatuncle زمانی برابر 00852 سال
time utility بهره گیری از شرایط زمانی
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
phase دوره زمانی اجرای برنامه
phased دوره زمانی اجرای برنامه
phases دوره زمانی اجرای برنامه
chronograph الت سنجش فواصل زمانی
age hardening susceptibility تقبل سخت گردانی زمانی
lap chart جدول زمانی برای هر دور
airburst ranging تنظیم تیر زمانی بالا
marginal rate of time preference نرخ نهائی ترجیح زمانی
valve duration مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
synchronous time division multiplexing تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
cripples پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
time lags زمان تلف شده سکته زمانی
crippled پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
transient خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
He was quite a fellow in his day. زمانی برای خودش آدمی بود
time preference theory of interest نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
variable time fuse ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
time خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
mechanical time fuze ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
duration مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
timed خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
time lag زمان تلف شده سکته زمانی
times خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
cripple پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
crippling پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
lease استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
air hardening سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
phase مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
peak زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
leases استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
run duration مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
available دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود
phased مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
productive مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
phases مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
transients خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
peaking زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaks زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
transient بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com