English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
carburize سخت گرداندن سطحی
Other Matches
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
strain harden سخت گرداندن تغییر بعدی سخت گرداندن کشی
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
dialled گرداندن
operates گرداندن
operated گرداندن
operate گرداندن
rebutted بر گرداندن
dial گرداندن
dialed گرداندن
operation گرداندن
dials گرداندن
wields گرداندن
wielding گرداندن
wielded گرداندن
manage گرداندن
managed گرداندن
manages گرداندن
managing گرداندن
revolve گرداندن
revolved گرداندن
rebut بر گرداندن
rebuts بر گرداندن
rebutting بر گرداندن
wield گرداندن
revolves گرداندن
repay بر گرداندن
wheels گرداندن
to turn about گرداندن
manage گرداندن
turns گرداندن
turn گرداندن
mans گرداندن
man گرداندن
wheeling گرداندن
wrest گرداندن
wrested گرداندن
repaying بر گرداندن
repays بر گرداندن
rotation گرداندن
wheel گرداندن
maintain گرداندن
wrests گرداندن
wresting گرداندن
shirking روی گرداندن از
to bid beads تسبیح گرداندن
pronation درون گرداندن
to tell ones beads تسبیح گرداندن
shirks روی گرداندن از
shirked روی گرداندن از
shirk روی گرداندن از
refracts بر گرداندن شکستن
refract بر گرداندن شکستن
refracted بر گرداندن شکستن
refracting بر گرداندن شکستن
goggle چشم گرداندن
goggling چشم گرداندن
goggled چشم گرداندن
trolls چرخیدن چرخاندن گرداندن
drive راندن گرداندن گرداننده
drives راندن گرداندن گرداننده
inflects منحنی کردن گرداندن
troll چرخیدن چرخاندن گرداندن
inflecting منحنی کردن گرداندن
inflect منحنی کردن گرداندن
inflected منحنی کردن گرداندن
He turned away from me . ازمن روی گرداندن
round about دور سر گرداندن مطلب
cranked میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranks میل لنگ گرداندن چرخاندن
cranking میل لنگ گرداندن چرخاندن
crank میل لنگ گرداندن چرخاندن
MIDI sequencer ویرایش و جلوههای ویژه و گرداندن
crank هندل زدن گرداندن میل لنگ
lynch درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
lynched درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
lynches درکوچه وبازار گرداندن ومجازات کردن
cranks هندل زدن گرداندن میل لنگ
hotwalker متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
cranking هندل زدن گرداندن میل لنگ
cranked هندل زدن گرداندن میل لنگ
to face somebody [something] چهره خود را بطرف کسی [چیزی] گرداندن
recall بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
pronate بداخل گرداندن روی چهار دست وپا خم شدن
reconvey بمحل اولیه باز گرداندن دوباره جمل کردن
recalls بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalled بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
starter وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
to show one round کسیرا دور گرداندن وجاهای تماشایی راباو نشان دادن
deblock باز گرداندن بلاک ذخیره شده داده به حالت اصلی
superficiality سطحی
skin deep سطحی
planar سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
sketchier سطحی
acrotic سطحی
shallow foundation پی سطحی
surfaces سطحی
decahedral ده سطحی
surface water اب سطحی
surface سطحی
surfaced سطحی
shallows کم اب سطحی
sketchy سطحی
sketchily سطحی
superficial سطحی
low level سطحی
shallowest کم اب سطحی
sketchiest سطحی
shallower کم اب سطحی
shallow کم اب سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface charge بار سطحی
sorption جذب سطحی
pier پایه و سطحی
statical moment لنگر سطحی
surface burning احتراق سطحی
piers پایه و سطحی
suface wind باد سطحی
surface tensity کشش سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
multilevel چند سطحی
n level logic منطق N سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
pentahedral پنج سطحی
topdress سطحی ریختن
polyhedral چند سطحی
interfacial force کشش سطحی
low level winds بادهای سطحی
multi level چند سطحی
interfacial tension کشش سطحی
impact burst ترکش سطحی
skin effect اثر سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment روکش سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surface width عرض سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
top soil خاک سطحی
trihedral سه روی سه سطحی
two level store انباره دو سطحی
split-level چند سطحی
surface tension کشش سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface ornament تزیینات سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface soil خاک سطحی
surface burst ترکش سطحی
bounding mine مین سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
superficially بطور سطحی
smattering دانش سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surfaced سطحی جلادادن
flesh wound زخم سطحی
surface سطحی جلادادن
floating mine مین سطحی
formal logic قضاوت سطحی
free moisture رطوبت سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
area load بار سطحی
adsorption کشش سطحی
adsorption جذب سطحی
adsorbent جاذب سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
evaporation تبخیر سطحی
singeing سوختگی سطحی
singes سوختگی سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
heptahedral هفت سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
ground swell موج سطحی
adhesion جاذبه سطحی
singed سوختگی سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
singe سوختگی سطحی
singe بطور سطحی سوختن
adsorb جذب سطحی کردن
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
scorches بطور سطحی سوختن
scorch بطور سطحی سوختن
singed بطور سطحی سوختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com