Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (5 milliseconds)
English
Persian
austemper
سخت گردانی باینیت
Other Matches
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
regimental
گردانی
rambles
سر گردانی
rambled
سر گردانی
ramble
سر گردانی
data handling
داده گردانی
runaround
دور سر گردانی
exception handling
استثنا گردانی
magnetization
مغناطیس گردانی
rim drive
لبه گردانی
revolvable
دور گردانی
rectification
راست گردانی
file handling
پرونده گردانی
repeal
باز گردانی
thinning
رقیق گردانی
repeals
باز گردانی
transliteration
نویسه گردانی
hardening
سخت گردانی
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
magnetization characteristic
منحنی مغناطیس گردانی
induction harening
سخت گردانی القائی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
magnetizing current
جریان مغناطیس گردانی
hardening room
اطاق سخت گردانی
hot tempering
سخت گردانی درجهای
induced magnetization
مغناطیس گردانی القائی
hardening distortion
شکستگی سخت گردانی
partial jurisdiction
حق خود گردانی محدود
precipitation hardening
سخت گردانی رسوبی
toughen by sparks
سخت گردانی با جرقه
temper hardening
سخت گردانی بازپخت
strain hadening
سخت گردانی کرنشی
strain hadening
سخت گردانی سرد
softening point
نقطه نرم گردانی
softening furnace
کوره نرم گردانی
age hardening
سخت گردانی زمانی
selective hardening
سخت گردانی انتخابی
radiation hardening
سخت گردانی تابشی
quenching and tempering
ترساندن و سخت گردانی
quench age hardening
سخت گردانی و ترساندن
work hardening
سخت گردانی سرد
hardening crake
ترک سخت گردانی
hardening constituent
جزء سخت گردانی
austemper
سخت گردانی حرارتی
broken hardening
سخت گردانی شکسته
curing vessel
فرف سخت گردانی
hardening furnace
کوره سخت گردانی
case harden
سخت گردانی سطحی
curing oven
کوره سخت گردانی
cure rate
سرعت سخت گردانی
case hardening
سخت گردانی سطحی
ausformig
سخت گردانی اوستینیتی
direct quenching
سخت گردانی مستقیم
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
aging
سخت گردانی زمانی
cementation
سیمانکاری سخت گردانی
electrolytic deposition
متالیزه گردانی گالوانیکی
double hardening
سخت گردانی مضاعف
nitrogen hardening
سخت گردانی ازتی
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
simplification
ساده گردانی مختصر سازی
self hardening steel
فولاد خود سخت گردانی
quenched and tempered condition
حالت ترساندن و سخت گردانی
simplifcation
ساده گردانی مختصر سازی
simplifications
ساده گردانی مختصر سازی
carburizer
ماده ویژه سخت گردانی
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
oil hardening steel
فولاد سخت گردانی روغنی
hardening strain
تغییر طول سخت گردانی
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
cold upsetting die
حدیده چاق گردانی سرد
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
mold drying oven
کوره خشک گردانی قالبی
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
quenching and tempering furnace
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
transliterate
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
strain hardenability
سخت گردانی سخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com