Dictiornary-Farsi | سخت گردانی تابشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (6 milliseconds)

English	Persian
radiation hardening	سخت گردانی تابشی


Other Matches

strain hardenability	قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening	سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
radiative	تابشی
radials	تابشی
radial	تابشی
photo ionization	یونش تابشی
radiation excitation	تحریک تابشی
ray	اشعه تابشی
radiation ionization	یونش تابشی
radiant flux	شار تابشی
rediant energy	انرژی تابشی
radiant energy	انرژی تابشی
radiation energy	انرژی تابشی
incident light	نور تابشی
radiation sickness	بیماری تابشی
radiant energy density	چگالی انرژی تابشی
nonradiative relaxation	رهاشدگی غیر تابشی
short cycle annealing	سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
van allen radiation belt	کمربندهای تابشی وان الن
photolysis	تجزیه شیمیایی بر اثر نیروی تابشی
light quantum	کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
regimental	گردانی
ramble	سر گردانی
rambled	سر گردانی
rambles	سر گردانی
transliteration	نویسه گردانی
rim drive	لبه گردانی
revolvable	دور گردانی
magnetization	مغناطیس گردانی
rectification	راست گردانی
runaround	دور سر گردانی
file handling	پرونده گردانی
exception handling	استثنا گردانی
thinning	رقیق گردانی
repeals	باز گردانی
repeal	باز گردانی
hardening	سخت گردانی
data handling	داده گردانی
ausformig	سخت گردانی اوستینیتی
quench age hardening	سخت گردانی و ترساندن
strain hadening	سخت گردانی سرد
hard surfacing	سخت گردانی سطحی
case hardening	سخت گردانی سطحی
cementation	سیمانکاری سخت گردانی
partial jurisdiction	حق خود گردانی محدود
aging	سخت گردانی زمانی
strain hadening	سخت گردانی کرنشی
precipitation hardening	سخت گردانی رسوبی
age hardening	سخت گردانی زمانی
selective hardening	سخت گردانی انتخابی
austemper	سخت گردانی حرارتی
austemper	سخت گردانی باینیت
softening furnace	کوره نرم گردانی
broken hardening	سخت گردانی شکسته
softening point	نقطه نرم گردانی
case harden	سخت گردانی سطحی
quenching and tempering	ترساندن و سخت گردانی
nitrogen hardening	سخت گردانی ازتی
temper hardening	سخت گردانی بازپخت
magnetizing field	میدان مغناطیس گردانی
hardening constituent	جزء سخت گردانی
work hardening	سخت گردانی سرد
toughen by sparks	سخت گردانی با جرقه
curing vessel	فرف سخت گردانی
hardening crake	ترک سخت گردانی
electrolytic deposition	متالیزه گردانی گالوانیکی
double hardening	سخت گردانی مضاعف
direct quenching	سخت گردانی مستقیم
hardening furnace	کوره سخت گردانی
hardening distortion	شکستگی سخت گردانی
hardening room	اطاق سخت گردانی
cure rate	سرعت سخت گردانی
curing oven	کوره سخت گردانی
induction harening	سخت گردانی القائی
magnetic biasing	مغناطیس گردانی مقدماتی
induced magnetization	مغناطیس گردانی القائی
magnetization characteristic	منحنی مغناطیس گردانی
hot tempering	سخت گردانی درجهای
magnetizing current	جریان مغناطیس گردانی
strain age hardening	سخت گردانی کرنشی زمانی
self hardening steel	فولاد خود سخت گردانی
simplifcation	ساده گردانی مختصر سازی
simplifications	ساده گردانی مختصر سازی
depth of hardening zone	عمق ناحیه سخت گردانی
simplification	ساده گردانی مختصر سازی
salt bath hardening	سخت گردانی حمام نمک
cold upsetting die	حدیده چاق گردانی سرد
oil hardening steel	فولاد سخت گردانی روغنی
quenched and tempered condition	حالت ترساندن و سخت گردانی
age hardening susceptibility	تقبل سخت گردانی زمانی
carburizer	ماده ویژه سخت گردانی
battalion landing team	تیم پیاده شونده گردانی
hardening strain	تغییر طول سخت گردانی
hard facing alloy	الیاژ سخت گردانی سطحی
gas case hardening	سخت گردانی پوسته گازی
reinstatement of revolving credit	اعتبار گردانی را تجدید کردن
mold drying oven	کوره خشک گردانی قالبی
high frequency induction hardening	سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace	کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
salt bath case hardening	سخت گردانی سطحی حمام نمک
quenching and tempering furnace	کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
air hardening	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
flame hardening	سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
dispersion hardening	سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding	سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
age hardening	سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy)	بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
transliterate	عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
strain hardenability	سخت گردانی سخت