Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
Search result with all words
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
Other Matches
sudatorium
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
rambled
سر گردانی
regimental
گردانی
rambles
سر گردانی
ramble
سر گردانی
rim drive
لبه گردانی
revolvable
دور گردانی
rectification
راست گردانی
file handling
پرونده گردانی
repeal
باز گردانی
data handling
داده گردانی
thinning
رقیق گردانی
exception handling
استثنا گردانی
repeals
باز گردانی
magnetization
مغناطیس گردانی
runaround
دور سر گردانی
hardening
سخت گردانی
transliteration
نویسه گردانی
hot tempering
سخت گردانی درجهای
hardening room
اطاق سخت گردانی
hardening constituent
جزء سخت گردانی
hardening distortion
شکستگی سخت گردانی
hardening crake
ترک سخت گردانی
quenching and tempering
ترساندن و سخت گردانی
electrolytic deposition
متالیزه گردانی گالوانیکی
double hardening
سخت گردانی مضاعف
curing oven
کوره سخت گردانی
case hardening
سخت گردانی سطحی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
case harden
سخت گردانی سطحی
hardening furnace
کوره سخت گردانی
curing vessel
فرف سخت گردانی
broken hardening
سخت گردانی شکسته
age hardening
سخت گردانی زمانی
cementation
سیمانکاری سخت گردانی
austemper
سخت گردانی باینیت
direct quenching
سخت گردانی مستقیم
austemper
سخت گردانی حرارتی
ausformig
سخت گردانی اوستینیتی
cure rate
سرعت سخت گردانی
induced magnetization
مغناطیس گردانی القائی
induction harening
سخت گردانی القائی
quench age hardening
سخت گردانی و ترساندن
work hardening
سخت گردانی سرد
radiation hardening
سخت گردانی تابشی
selective hardening
سخت گردانی انتخابی
softening furnace
کوره نرم گردانی
softening point
نقطه نرم گردانی
strain hadening
سخت گردانی سرد
strain hadening
سخت گردانی کرنشی
temper hardening
سخت گردانی بازپخت
toughen by sparks
سخت گردانی با جرقه
aging
سخت گردانی زمانی
precipitation hardening
سخت گردانی رسوبی
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
magnetizing current
جریان مغناطیس گردانی
magnetization characteristic
منحنی مغناطیس گردانی
nitrogen hardening
سخت گردانی ازتی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
partial jurisdiction
حق خود گردانی محدود
hardening strain
تغییر طول سخت گردانی
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
simplifcation
ساده گردانی مختصر سازی
self hardening steel
فولاد خود سخت گردانی
mold drying oven
کوره خشک گردانی قالبی
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
oil hardening steel
فولاد سخت گردانی روغنی
quenched and tempered condition
حالت ترساندن و سخت گردانی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
simplifications
ساده گردانی مختصر سازی
simplification
ساده گردانی مختصر سازی
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
carburizer
ماده ویژه سخت گردانی
cold upsetting die
حدیده چاق گردانی سرد
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
gas fired hardening tempering furnace
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
quenching and tempering furnace
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
Turkish baths
حمام
water quench
حمام آب
washrooms
حمام
bain-marie
حمام آب
double boiler
حمام آب
waterbath
حمام آب
water bath
حمام آب
bathrooms
حمام
bath
حمام
bath house
حمام
washroom
حمام
tray
حمام
trays
حمام
sand bath
حمام شن
Turkish bath
حمام
bathhouse
حمام
copper bath
حمام مس
bathroom
حمام
bagnio
حمام
washcloth
کیسه حمام
vapour bath
حمام بخار
washcloth
لیف حمام
vaporarium
حمام بخار
unwashed
حمام نگرفته
ultrasonic bath
حمام فراصوتی
turkey bath
حمام شرقی
bathhouse
حمام
[با استخر]
sweating bath
حمام گرم
sweating bath
حمام بخار
swimming pool
حمام
[با استخر]
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
حمام
[با استخر]
thermae
حمام اب گرم
sunbath
حمام افتاب
bathing cap
کلاه حمام
bathing caps
کلاه حمام
hammam
حمام اسلامی
bath-house
حمام عمومی
dyeing bath
حمام رنگرزی
bathmat
پادری حمام
bathmats
پادری حمام
bathrobes
رخت حمام
toilet water
عطر حمام
toilet waters
عطر حمام
a bath towel
حوله حمام
sun bath
حمام افتابی
sudatorium
حمام بخار
bathed
حمام فرنگی
bathtubs
وان حمام
oil bath
حمام روغن
bathed
حمام ابکاری
hypocaust
جهنم حمام
metal bath
حمام فلز
bathing tub
حمام فرنگی
bathtub
وان حمام
shower bath
حمام دوش
acid bath
حمام اسید
bath
حمام فرنگی
steam bath
حمام بخار
cockroach
سوسک حمام
bath
حمام ابکاری
cockroaches
سوسک حمام
foam rubber
ابر حمام ابرلاستیکی
roaches
سوسک حمام کجوله
roach
سوسک حمام کجوله
furnaces
تون حمام وغیره
furnace
تون حمام وغیره
oil bath lubrication
روغنکاری حمام روغن
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
therm
واحد گرما حمام
therm
حمام عمومی گرما
caldarium
گرمخانه در حمام رومی
swimming things
لباس شنا
[حمام]
bathing things
لباس شنا
[حمام]
bathing gear
لباس شنا
[حمام]
bathing clothes
لباس شنا
[حمام]
swimming things
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
لوازم شنا
[حمام]
saunas
حمام بخار فنلاندی
molten bath
حمام ذوب فلزات
basks
حمام افتاب گرفتن
sun lamps
لامپ حمام آفتاب
sun lamp
لامپ حمام آفتاب
therms
واحد گرما حمام
basking
حمام افتاب گرفتن
basked
حمام افتاب گرفتن
bask
حمام افتاب گرفتن
sunbathing
حمام افتاب گرفتن
sauna
حمام بخار فنلاندی
shaking bath
حمام تکان دهنده
sunbathe
حمام افتاب گرفتن
salt bath furnace
کوره حمام نمک
therms
حمام عمومی گرما
sunbathed
حمام افتاب گرفتن
sunbathes
حمام افتاب گرفتن
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
bathed
ابتنی کردن حمام گرفتن
bath
ابتنی کردن حمام گرفتن
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
What find bath.
عجب حمام خوبی است
receptor
دستگاه گیرنده وان حمام
martemper
حمام گرم برای سخت کردن
bathmat
حصیر یا فرشک پای وان حمام
bathmats
حصیر یا فرشک پای وان حمام
sponge
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
May I have a bath towel?
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
sponging
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponged
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
Frigi darium
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com