Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
Other Matches
immergence
غوطه ورسازی
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
vapor degreasing
غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
cyanogen agent
عامل سیانید
sudatorium
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
running spare
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
salts
نمکهای طبی
salt
نمکهای طبی
salted
نمکهای طبی
reassemble
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
بستن قطعات سوار کردن قطعات
protagol
نام یکی از نمکهای سیم
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
interim overhaul
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
steel dam
سد فولادی
steelblue
<adj.>
<noun>
آبی فولادی
armature
میله فولادی
steel jacket
پوشش فولادی
gratings
شبکه فولادی
steel pipe
لوله فولادی
grating
شبکه فولادی
steeliness
خاصیت فولادی
steel sheet
ورق فولادی
steel sheet piling
سپرکوبی فولادی
steel square
گونیای فولادی
cogged ingot
شمشه فولادی
flexible steel wire rope
طناب فولادی خم شو
steel wire
سیم فولادی
steel wire rope
طناب فولادی
steel industries
صنایع فولادی
steel cap
کلاه فولادی
steel bands
نوار فولادی
steel framed structured
ساختمان فولادی
steel construction
ساختمان فولادی
steel facing membrane
پرده فولادی
steel band
نوار فولادی
cogged ingot
شمش فولادی
steel chimmey
دودکش فولادی
steel framed structured
سازه فولادی
gussets
صفحه فولادی اتصال
steel blue
رنگ ابی فولادی
gusset
صفحه فولادی اتصال
rolled steel joist
تیرچه فولادی نوردشده
extra special flexible wire rope
طناب فولادی ویژه
reinforced concrete pipe
لوله بتن فولادی
pile planking
دیوار سپر فولادی
flexible mild steel wire rope
طناب فولادی نرم
reinforced concrete construction
ساختمان بتن فولادی
building steel lathing
بافت ساختمان فولادی
tubular steel scaffold
داربست لولهای فولادی
reinforced concrete carcase
اسکلت بتن فولادی
high carbon steel
فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
stand
بستهای فولادی کورهای بلند
styluses
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stilus
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
high quality sheet steel
ورق فولادی با کیفیت خوب
stylus
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styli
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
steel casting
پروفیل فولادی ریخته گری
rambled
سر گردانی
rambles
سر گردانی
ramble
سر گردانی
regimental
گردانی
capel
سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
concrete steel
سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
sheet pile
سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
magnetization
مغناطیس گردانی
runaround
دور سر گردانی
revolvable
دور گردانی
rim drive
لبه گردانی
transliteration
نویسه گردانی
repeals
باز گردانی
repeal
باز گردانی
file handling
پرونده گردانی
thinning
رقیق گردانی
exception handling
استثنا گردانی
data handling
داده گردانی
rectification
راست گردانی
hardening
سخت گردانی
hawsers
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
hawser
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
billets
دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billeting
دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billeted
دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billet
دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
beryllium
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
tempered steel
فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
toughen by sparks
سخت گردانی با جرقه
austemper
سخت گردانی باینیت
work hardening
سخت گردانی سرد
cementation
سیمانکاری سخت گردانی
age hardening
سخت گردانی زمانی
broken hardening
سخت گردانی شکسته
strain hadening
سخت گردانی سرد
aging
سخت گردانی زمانی
strain hadening
سخت گردانی کرنشی
temper hardening
سخت گردانی بازپخت
ausformig
سخت گردانی اوستینیتی
case harden
سخت گردانی سطحی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
case hardening
سخت گردانی سطحی
austemper
سخت گردانی حرارتی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
precipitation hardening
سخت گردانی رسوبی
partial jurisdiction
حق خود گردانی محدود
hardening constituent
جزء سخت گردانی
hardening crake
ترک سخت گردانی
hardening distortion
شکستگی سخت گردانی
hardening room
اطاق سخت گردانی
hot tempering
سخت گردانی درجهای
nitrogen hardening
سخت گردانی ازتی
induced magnetization
مغناطیس گردانی القائی
radiation hardening
سخت گردانی تابشی
magnetization characteristic
منحنی مغناطیس گردانی
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
magnetizing current
جریان مغناطیس گردانی
selective hardening
سخت گردانی انتخابی
quench age hardening
سخت گردانی و ترساندن
quenching and tempering
ترساندن و سخت گردانی
induction harening
سخت گردانی القائی
curing vessel
فرف سخت گردانی
hardening furnace
کوره سخت گردانی
curing oven
کوره سخت گردانی
cure rate
سرعت سخت گردانی
softening point
نقطه نرم گردانی
direct quenching
سخت گردانی مستقیم
softening furnace
کوره نرم گردانی
electrolytic deposition
متالیزه گردانی گالوانیکی
double hardening
سخت گردانی مضاعف
jigs
اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
knuckle sprue
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
jig
اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
simplification
ساده گردانی مختصر سازی
self hardening steel
فولاد خود سخت گردانی
mold drying oven
کوره خشک گردانی قالبی
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
carburizer
ماده ویژه سخت گردانی
cold upsetting die
حدیده چاق گردانی سرد
quenched and tempered condition
حالت ترساندن و سخت گردانی
simplifications
ساده گردانی مختصر سازی
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
hardening strain
تغییر طول سخت گردانی
simplifcation
ساده گردانی مختصر سازی
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
oil hardening steel
فولاد سخت گردانی روغنی
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
gas fired hardening tempering furnace
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
quenching and tempering furnace
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
soaks
غوطه
dips
غوطه
dip
غوطه
soak
غوطه
plunged
غوطه
ducker
غوطه زن
floating
غوطه ور
plunges
غوطه
plunge
غوطه
adrift
<adj.>
غوطه ور
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
plunges
غوطه خوردن
skirter
غوطه زدن
float into position
غوطه ور شدن
buoyant mine
مین غوطه ور
suspended load
مواد غوطه ور
immersion
غوطه ور شدن
submerse
غوطه دادن
submers
غوطه ورساختن
submergible
غوطه ور کردنی
submergence
غوطه وری
immersion vibrator
لرزاننده غوطه ور
immersion thermometer
دماسنج غوطه ور
immerge
غوطه دادن
immersion
غوطه وری
immersing
غوطه دادن
plunged
غوطه ور شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com