Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
travelogs
سخنرانی درباره مسافرت
travelogue
سخنرانی درباره مسافرت
travelogues
سخنرانی درباره مسافرت
traversabel
سخنرانی درباره مسافرت
Other Matches
the incidents of a journey
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
trek
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
to make a complaint
[about]
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
tripped
مسافرت مسافرت کردن
trip
مسافرت مسافرت کردن
trips
مسافرت مسافرت کردن
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
conference
سخنرانی
conferences
سخنرانی
lecturing
سخنرانی
lecture
سخنرانی
lectured
سخنرانی
lectures
سخنرانی
prelection
سخنرانی
orations
سخنرانی
to hear any ones speech
سخنرانی
oration
سخنرانی
speaking
سخنرانی
lobbies
سخنرانی کردن
theaters
تالار سخنرانی
make a speech
سخنرانی کردن
inaugural
سخنرانی افتتاحی
theatre
تالار سخنرانی
oratorical
وابسته به سخنرانی
auditoriums
تالار سخنرانی
auditoria
تالار سخنرانی
auditorium
تالار سخنرانی
pep talk
سخنرانی انگیزگر
speaks
سخنرانی کردن
speak
سخنرانی کردن
theater
تالار سخنرانی
conference call
دعوت به سخنرانی
lobby
سخنرانی کردن
lobbied
سخنرانی کردن
oratory
شیوه سخنرانی
record
یادداشت سخنرانی
notes
یادداشت سخنرانی
lecture method
روش سخنرانی
pep talks
سخنرانی انگیزگر
orate
سخنرانی کردن
theatres
تالار سخنرانی
travel
مسافرت
tour
مسافرت
toured
مسافرت
touring
مسافرت
tours
مسافرت
journey
مسافرت
traveled
مسافرت
journeyed
مسافرت
locomotion
مسافرت
journeys
مسافرت
journeying
مسافرت
travels
مسافرت
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
speeches
قوه ناطقه سخنرانی
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
philippic
سخنرانی تند وانتقادی
lyceum
سالن سخنرانی عمومی
voicing
صدای سخنرانی انسان
speech
قوه ناطقه سخنرانی
voices
صدای سخنرانی انسان
voice
صدای سخنرانی انسان
forensic
قانونی مربوط به سخنرانی
proem
مقدمه سخنرانی شروع
lobby
سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbies
سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbied
سخنرانی وتبلیغات کردن
royal progress
مسافرت شاهانه
jaunts
مسافرت کوچک
trip ticket
بلیط مسافرت
jaunt
مسافرت کوچک
walkabout
مسافرت پیاده
walkabouts
مسافرت پیاده
peregrinations
مسافرت دور
passport
اجازه مسافرت
passports
اجازه مسافرت
visit
مسافرت معاینه
visited
مسافرت معاینه
visits
مسافرت معاینه
dromomania
جنون مسافرت
hitchhike
مسافرت مفتی
river trip
مسافرت رودخانه ای
peregrination
مسافرت دور
stenotypisht
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
lectured
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lectures
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecturing
سخنرانی کردن خطابه گفتن
oratorically
ادیبانه از روی ایین سخنرانی
prelect
سخنرانی کردن خطا به خواندن
praelect
سخنرانی کردن خطا به خواندن
lecture
سخنرانی کردن خطابه گفتن
churchills v to moscow
مسافرت چرچیل به مسکو
all-expense tour
مسافرت بسته بندی
port
مامن مبدا مسافرت
train journey from ... over ... to ...
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
camel
مسافرت کردن باشتر
package tour
مسافرت بسته بندی
package holiday
مسافرت بسته بندی
camels
مسافرت کردن باشتر
To travel night and day .
شب وروز مسافرت کردن
holiday at the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
sail
مسافرت با قایق بادی
campaigned
مسافرت درداخل کشور
campaign
مسافرت درداخل کشور
campaigning
مسافرت درداخل کشور
trial trip
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
yachting
مسافرت با قایق تفریحی
holiday by the seaside
[British]
مسافرت کنار دریا
campaigns
مسافرت درداخل کشور
Get ready for the journey(trip)
برای مسافرت حاضر شو
trip ticket
برگه اجازه مسافرت
sailed
مسافرت با قایق بادی
sailings
مسافرت با قایق بادی
His speech was in the nature of an apology.
ماهیت سخنرانی او
[مرد]
عذرخواهی بود.
teach-in
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
tribune
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
teach-ins
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
His speech gripped the television viewers ( audience ).
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
foy
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
roadability
راهواری قابل مسافرت در جاده
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
waybill
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
riding
گردش و مسافرت لنگر گاه
soliloquies
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
to lobby against
[for]
somebody
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
philippize
بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
astronautics
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
I have a short trip ahead.
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
commutes
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuting
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile
طول راه مسافرت به حسب میل
itinerate
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
roadworthy
اماده مسافرت قابل سفر کردن
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
I travel tomorrow
[afternoon]
.
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
mal de mer
سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
commuted
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commute
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
flying
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
command sponsored dependent
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
traveling fellowship
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
re-
درباره
re-
درباره .....
about
درباره
re
درباره
concerning
درباره
in re
درباره
on
درباره
re
درباره .....
toward
درباره
touching
درباره
quoad
درباره
respecting
درخصوص درباره
to reflect
[on]
فکرکردن
[درباره]
my sentiment toward him
عقیده من درباره او
towards
درباره مقارن
of
در سوی درباره
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
all about
همه چیز درباره
to think
[of]
فکر کردن
[درباره]
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
to gripe
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
nomographer
نویسنده کتاب درباره
to crab
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to bitch
[American E]
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
monographs
رساله درباره یک موضوع
I am hopeful about the future.
درباره آینده امیدوارهستم
to nag
[about something]
قر زدن
[درباره چیزی]
to moan
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouch
قر زدن
[درباره چیزی]
price expectation
انتظارات درباره قیمت
to grouse
[about somt.]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
monograph
رساله درباره یک موضوع
to bitch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to gripe
قر زدن
[درباره چیزی]
attend to
نظر دادن درباره
to reflect
[on]
تامل کردن
[درباره]
gospels
بشارت درباره مسیح
gospel
بشارت درباره مسیح
book review
مقاله درباره کتاب
to grouse
[about somt.]
قر زدن
[درباره چیزی]
to grouch
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to kvetch
[American E]
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to moan
نق نق زدن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
نق نق زدن
[درباره چیزی]
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
parley
مذاکره درباره صلح موقت
To put something to the vote.
درباره چیزی رأی گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com