English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
Other Matches
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
chicken fight سد کردن پی در پی راه مدافع
false starts حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
tight end مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
squeezing سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze سد کردن مدافع حریف با دونفر
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
charters اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
invader مهاجم
close attack سه مهاجم
offensives مهاجم
frontcourt man مهاجم
strikers مهاجم
forward مهاجم
postmen مهاجم
invaders مهاجم
forwarded مهاجم
striker مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
attackers مهاجم
attacker مهاجم
infestant مهاجم
postman مهاجم
aggressor مهاجم
aggressors مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
raider مهاجم
raiders مهاجم
trailer پشتیبان مهاجم
aggressive حمله ور مهاجم
aggressive مهاجم پرپشتکار
trailers پشتیبان مهاجم
flanker مهاجم جناح
dodger مهاجم گریزنده
unmarked مهاجم مهارنشده
dodgers مهاجم گریزنده
third home بازیگر مهاجم
breaking pass پاس به مهاجم
dedger مهاجم گریزنده
invader مهاجم حمله کننده
cough up لو رفتن توپ مهاجم
illegal procedure خطای تیم مهاجم
invaders مهاجم حمله کننده
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
flanker بازیگر مهاجم در جناح
defendants مدافع
pleader مدافع
crease defenceman مدافع
backer up مدافع
close defence سه مدافع
defendant مدافع
defenseless بی مدافع
apologist مدافع
apologists مدافع
backs مدافع
defender مدافع
defenders مدافع
back مدافع
pass rusher مدافع خط
championless بی مدافع
blue liner مدافع
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
prop forward هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
defensor وکیل مدافع
defending attorney وکیل مدافع
back مدافع خط میدان
blitzer مدافع نفوذی
backs مدافع خط میدان
backfour چهار مدافع
judge advocate وکیل مدافع
ball hawk مدافع پرقدرت
backman بازیگر مدافع
the champion of liberty مدافع ازادی
proctor وکیل مدافع
full back مدافع پوششی
self defensive مدافع خود
advocate وکیل مدافع
advocated وکیل مدافع
barrister وکیل مدافع
barristers وکیل مدافع
advocates وکیل مدافع
position موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
positioned موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocating وکیل مدافع
calibrate تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
anneal نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
inner دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
fanning 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
add insult to the injury <idiom> [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
arm 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
counselor رایزن وکیل مدافع
defending shampion مدافع عنوان قهرمانی
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
lineman مدافع یامهاجم روی خط
linemen مدافع یامهاجم روی خط
slotback مدافع پشت شکاف
counselors رایزن وکیل مدافع
counsellors رایزن وکیل مدافع
attorney نمایندگی وکیل مدافع
contestants مسابقه دهنده مدافع
counsellor رایزن وکیل مدافع
scambler مدافع مامور مانوربالا
contestant مسابقه دهنده مدافع
free safety مدافع در منطقه ضعف
attorneys نمایندگی وکیل مدافع
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
bait the hole گول زدن مدافع حریف
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
blocker مدافع روی تور والیبال
wicketkeeper توپگیر مدافع میلههای کریکت
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
submarines خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
set back مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
shortstop موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
assault در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
assaults در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaulted در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com