English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
truck loading سربار کامیون
Other Matches
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
surcharge سربار
live load سربار
overloads سربار
overloaded سربار
overload سربار
counterweights سربار
surcharges سربار
counterweight سربار
lane loading سربار خط عبوری
over head هزینه سربار
burdens هزینه سربار
overburden لایه سربار
scoria روباه سربار
burden هزینه سربار
air furnace slag سربار کوره هوایی
wind load سربار ناشی از اثرات باد
carryall truck کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
thrashing سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی
vehicular کامیون
truckloads یک کامیون پر
truckload یک کامیون پر
road transport vehicle کامیون
cl کامیون کامیون
camion کامیون
cl کامیون پر
truck vehicle کامیون
lorry کامیون
trucked کامیون
truck کامیون
lorries کامیون
trucks کامیون
trucking کامیون
superadd بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superaddition بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
small truck کامیون کوچک
truck کامیون بارکش
truckman راننده کامیون
teamster کامیون ران
truckage بارکشی با کامیون
truck trailer ترایلر کامیون
trucked کامیون بارکش
motortruck کامیون باری
trucks کامیون بارکش
truckers راننده کامیون
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
carload یک بار کامیون
wrecker کامیون اخراجات
trucking کامیون بارکش
high speed truck کامیون پردور
truckload به اندازهی یک کامیون
truckloads به اندازهی یک کامیون
dump truck کامیون کمپرسی
wreckers کامیون اخراجات
trucker راننده کامیون
cl برحسب بار هر کامیون
stake truck کامیون نرده دار
fot تحویل روی کامیون
tow truck کامیون جرثقیل دار
tow car کامیون جرثقیل دار
dump truck کامیون زباله بر شهرداری
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
free on truck تحویل کالا روی کامیون
tonner کامیون دارای فرفیت معینی
dumper ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
ready-mix truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck mixer بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
dilly وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
ready-mix truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
containers صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
jackknifing [with trailer or semi-trailer] تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com