Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
English
Persian
shaveling
سرتراشیده کشیش
Other Matches
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
tonsures
سرتراشیده
tonsure
سرتراشیده
skinhead
سرتراشیده
skinheads
سرتراشیده
hieratic
کشیش
herdsmen
کشیش
druids
کشیش
padre
کشیش
padres
کشیش
abbe
کشیش
provosts
کشیش
provost
کشیش
ecclesiastics
کشیش
ecclesiastic
کشیش
evengelist
کشیش
priests
کشیش
priest
کشیش
druid
کشیش
churchmen
کشیش
herdsman
کشیش
churchman
کشیش
clergymen
کشیش
predicant
کشیش
cleric
کشیش
clergyman
کشیش
clerics
کشیش
presbyterate
کشیش
acolytes
دستیار کشیش
acolyte
دستیار کشیش
officiant
کشیش سرپرست
high priest
کشیش اعظم
presbyteries
خانه کشیش
rectors
کشیش بخش
rector
کشیش بخش
sacerdotalism
کشیش مابی
sacerdocy
کشیش منشی
right reverend
جناب کشیش
lay brother
نیمچه کشیش
holy joe
کشیش دهکده
presbyterial
وابسته به کشیش ها
hedge priest
کشیش روستا
priestcraft
کشیش بازی
vicars
کشیش بخش
clerkly
وابسته به کشیش
archpriest
کشیش بزرگ
priestlike
کشیش وار
priestliness
کشیش مابی
residentiary
کشیش مقیم
lama
کشیش بودایی
primate
کشیش ارشد
lamas
کشیش بودایی
vicar
کشیش بخش
parsons
کشیش بخش
Reverend
جناب کشیش
parson
کشیش بخش
presbytery
خانه کشیش
priesthood
مقام کشیش
priesthood
کشیش بودن
cassocks
خرقه پوش کشیش
kirkman
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
lamaistic
وابسته به کشیش بودایی
chancel
جای مخصوص کشیش
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
prsbytery
محل جلوس کشیش
parsonages
قلمرو کشیش بخش
parsonage
قلمرو کشیش بخش
pardoner
کشیش امرزنده گناه
officiating priest
کشیش پیش نماز
curates
معاون کشیش بخش
curate
معاون کشیش بخش
monseigneur
مسیو کشیش کاتولیک
cassock
خرقه پوش کشیش
chancels
جای مخصوص کشیش
rectories
خانه کشیش بخش
pontiffs
کشیش بزرگ پاپ
papa
پاپ کشیش ناحیه
Imhotep
کشیش
[دربار مصر]
rectory
خانه کشیش بخش
divine
کشیش استنباط کردن
divined
کشیش استنباط کردن
divines
کشیش استنباط کردن
divining
کشیش استنباط کردن
ministers
وزیر مختار کشیش .
minister
وزیر مختار کشیش .
papas
پاپ کشیش ناحیه
rectrix
بانوی کشیش بخش
pontiff
کشیش بزرگ پاپ
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
curacy
معاونت کشیش بخش یادهستان
manses
محل سکنی خانه کشیش
manse
محل سکنی خانه کشیش
he was ordained priest
اورا بسمت کشیش گماشتند
ministerial
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
curacies
معاونت کشیش بخش یادهستان
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
tunicle
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parishes
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
priestcraft
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally
چوپان وار کشیش وار
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...