English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
vapor cycle سرد زائی مدار بسته
Other Matches
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
closed circuit مدار بسته
closed circuits مدار بسته
closed circuit tunnel تونل مدار بسته
closed magnetic circuit مدار مغناطیسی بسته
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
closed coil armature ارمیچر مدار بسته
closed circuit battery باتری با مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
oil circulation مدار یا مسیر بسته گردش روغن
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
dip Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
condensation ژاله زائی
cavitation خلاء زائی
flattest بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
natural erosion فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
powder train مدار خرج مدار باروت
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
packages بسته
jellied بسته
trusser بسته
package بسته
curdy بسته
kits بسته
strikebound بسته
packaged بسته
closed بسته
clotty بسته
parcels بسته
pent بسته
parcel بسته
shutting بسته
shuts بسته
stack بسته
stacked بسته
shook بسته
clotted بسته
crossed cheque چک بسته
uncrossed بسته
crossed chaque چک بسته
pack box بسته
stacks بسته
kit بسته
corked بسته
shut بسته
imperforate بسته
packets بسته
interdependent به هم بسته
fardel بسته
packs بسته
pinioned کت بسته
logical یچ بسته
barred بسته
connected بسته
solid بسته
solids بسته
pack بسته
bundle بسته
bundles بسته
packet بسته
packed بسته ای
grumous بسته
bagful یک بسته
fronted صف بسته
datagram یچ بسته
ice bound یخ بسته
bundling بسته
bunged up بسته
closed variation واریاسیون بسته
closed system سازگان بسته
lappermilk شیر بسته
pre assembled پیش بسته
program package بسته برنامه
large n سر بسته همینطوری
closed traverse پیمایش بسته
finite universe جهان بسته
closed universe جهان بسته
icebound یخ بند یخ بسته
it is a question of money موضوع بسته به
internal drainage ابریز بسته
packet بسته کوچک
closed subroutine زیرروال بسته
closed society جامعه بسته
closed routine روال بسته
closed network شبکه بسته
investment castings ریخته گی بسته
closed system نظام بسته
packets بسته کوچک
closed system سیستم بسته
ironbound با اهن بسته
iron bound با اهن بسته
investment foundry ریخته گی بسته
posts بسته پستی
homogamy زناشویی بسته
shook بسته کردن
dumber زبان بسته
dumb زبان بسته
cruor خون بسته
dunnage بسته بندی
disk pack گروه بسته
disk pack بسته دیسک
clogging بسته شدن
closure بسته شدن
closures بسته شدن
disk pack گرده بسته
occlusion بسته شدگی
packing بسته بندی
armful یک بغل یک بسته
armfuls یک بغل یک بسته
dumbest زبان بسته
grume خون بسته
coagulum خون بسته
coil of rope بسته طناب
shut بسته شدن
shuts بسته شدن
gelidity بسته شدگی
shutting بسته شدن
food packet بسته غذایی
closed محرمانه بسته
lockfast محکم بسته
flat pack بسته مسطح
lamblkin زبان بسته
parcel post بسته پستی
mare clausum دریای بسته
congealable بسته شدنی
on the rope بهم بسته
closed shop سیستم بسته
tongue-tied زبان بسته
package tour گشت بسته ای
package holiday گشت بسته ای
all-expense tour گشت بسته ای
packs بسته کردن
case numbers شماره بسته ها
box trail سهم بسته
blindfolds چشم بسته
unopened بسته - بازنشده
closed shops سیستم بسته
young ice یخ تازه بسته
blindfold چشم بسته
blindfolded چشم بسته
blindfolding چشم بسته
bound electron الکترون بسته
pack بسته کردن
bound charge بار بسته
disabled <adj.> <past-p.> بسته شده
locked <adj.> <past-p.> بسته شده
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
application package بسته کاربردی
aleatory بسته به بخت
packaging بسته بندی
right parenthesis ) پرانتز بسته
right round bracket پرانتز بسته
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> بسته شده
barred <adj.> <past-p.> بسته شده
blocked opening درگاه بسته
blind fold با چشم بسته
blocked <adj.> <past-p.> بسته شده
manacled <adj.> دست بسته
tied up <adj.> دست بسته
close-fisted <adj.> دست بسته
assumed بخود بسته
as the case may be بسته بمورد
closed loop حلقه بسته
closed file فایل بسته
survival pack بسته نجات
closed mind ذهن بسته
packages بسته بندی
set in بسته شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com