English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
exhaust velosity سرعت خروج
Search result with all words
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
Other Matches
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
egress خروج
exit خروج
emission خروج
emersion خروج
emissions خروج
propulsion خروج
exodus خروج
egression خروج
outgo خروج
prolapsus خروج
exhaust خروج
leakage or breakage خروج
exits خروج
exhausts خروج
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
logout خروج از سیستم
spurts خروج ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
prolapse of the uterus خروج سیبک
spermatism خروج منی
outage راه خروج
outages راه خروج
outlet مجرای خروج
outlets مجرای خروج
emission صدور خروج
emissions صدور خروج
ejaculate خروج منی
order off the field حکم خروج
order off حکم خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
log out خروج از سیستم
log off خروج از سیستم
transpiration خروج نفوذ
work function انرژی خروج
light spill خروج نور
eccentricity خروج از مرکز
eccentricity خروج از مرکزیت
eccentricities خروج از مرکز
ingress and egress دخول و خروج
emergency exit در خروج اضطراری
blow out خروج ناگهانی
ejaculated خروج منی
ejaculates خروج منی
ejaculating خروج منی
angle of emergence زاویه خروج
capital outflow خروج سرمایه
debouchment خروج ازتنگنا
exeat اجازهء خروج
exit point نقطه خروج
out flow of capital خروج سرمایه
exhaust valve شیر خروج
debouch راه خروج
emergency exit خروج اضطراری
electron affinity انرژی خروج
defecation خروج مدفوع
dump valve شیر خروج
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
outer work function انرژی خروج بیرونی
out flow of labor خروج نیروی کار
infinite حلقهای که خروج ندارد.
shell برنامه خروج موقت
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
shelling برنامه خروج موقت
shells برنامه خروج موقت
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
exhaust خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
gas tight مانع خروج گاز
clearance outwards مجوز خروج کشتی
steam tight مانع خروج بخار
fifo خروج به ترتیب ورود
exophthalmos خروج تخم چشم
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
exhausts خروج گاز یابخار
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
exhausts تخلیه کردن خروج
inner work function انرژی خروج درونی
trap house محل خروج هدفهای متحرک
choke ring حلقه مانع خروج گاز
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
gangway محل ورود و خروج از ناو
gangways محل ورود و خروج از ناو
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
obturator الات مانع خروج گاز
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
mediastinal emphsema اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
overruns هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
locked in ناتوانی موج سوار در خروج از موج
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
fleety به سرعت
haste سرعت
accelerate بر سرعت
attack speed سرعت تک
accelerates بر سرعت
accelerating بر سرعت
accelerated بر سرعت
speediness سرعت
tilt سرعت
tilted سرعت
tilts سرعت
rapidity سرعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com