Total search result: 205 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cruising speed |
سرعت دریانوردی |
|
|
Search result with all words |
|
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
Other Matches |
|
navigation |
دریانوردی |
seafaring |
دریانوردی |
seaworthy |
قابل دریانوردی |
yachtsmen |
علاقمندبه دریانوردی |
yachtsman |
علاقمندبه دریانوردی |
marines |
وابسته به دریانوردی |
marine |
وابسته به دریانوردی |
seamanship |
مهارت در دریانوردی |
rules of the roads |
قوانین دریانوردی |
nautical chart |
نقشه دریانوردی |
traffics |
انتقال دریانوردی |
trafficked |
انتقال دریانوردی |
traffic |
انتقال دریانوردی |
trafficking |
انتقال دریانوردی |
unseaworthy |
غیر قابل دریانوردی |
deck log |
دفتر وقایع دریانوردی |
shell back |
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد |
nautical |
مربوط به دریانوردی ملوانی |
side lights |
چراغ دریانوردی طرفین ناو |
fourth degree of readiness |
محل دریانوردی station cruising: syn |
polywag |
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد |
dock trials |
ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
speed ring |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
inflow ratio |
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها |
indicated airspeed |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
burning rate |
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
machine number |
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت |
tachometer |
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج |
true air speed |
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان |
rate of flame propagation |
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
rate of pouring |
سرعت سیلان سرعت جاری شدن |
muzzle velocity |
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
support |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
subsonic |
با سرعت کمتر از سرعت صوت |
accelerate |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerated |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerating |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerates |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
mach hold |
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
voyage repairs |
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی |
air plot wind velocity |
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده |
transonic |
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت |
cut off velocity |
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
declared speed |
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان |
airspeed |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
airspeeds |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
supersonic |
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت |
command speed |
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما |
ground speed |
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین |
aircraft block speed |
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی |
sustained rate |
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم |
dragway |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
dragstrip |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
calibrated air speed |
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما |
isotach |
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت |
fasted |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fastest |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fast |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
fasts |
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند. |
decelerates |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
high speed |
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد |
decelerate |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
decelerated |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
decelerating |
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت |
paced |
سرعت |
pace |
سرعت |
low velocity |
کم سرعت |
acceleration |
سرعت |
low velocity |
با سرعت کم |
terminal velocity |
سرعت حد |
fleety |
به سرعت |
line speed |
سرعت خط |
promptitude |
سرعت |
paces |
سرعت |
directly |
به سرعت |
accelerates |
بر سرعت |
speediness |
سرعت |
liner velocity |
سرعت |
haste |
سرعت |
accelerating |
بر سرعت |
souic do |
سرعت |
speeds |
سرعت |
speeding |
سرعت |
accelerated |
بر سرعت |
speed |
سرعت |
accelerate |
بر سرعت |
seepage velocity |
سرعت زه اب |
attack speed |
سرعت تک |
fastnesses |
سرعت |
rapidity |
سرعت |
speedy |
سرعت |
swiftness |
سرعت |
swiftly |
به سرعت |
velocities |
سرعت |
fastness |
سرعت |
tilt |
سرعت |
celerity |
سرعت |
rate |
سرعت |
rates |
سرعت |
tilts |
سرعت |
tilted |
سرعت |
velocity |
سرعت |
expeditiousness |
سرعت |
initial velocity |
سرعت اولیه |
initial speed |
سرعت اولیه |
instantaneous velocity |
سرعت انی |
initial velocity |
سرعت اغازی |
celerity |
سرعت موج |
celerity |
سرعت فاز |
burst rate |
سرعت پشت سر هم |
bit rate |
سرعت بیتی |
bit rate |
سرعت ذرهای |
input speed |
سرعت اولیه |
instantaneous velocity |
سرعت لحظهای |
jump speed |
سرعت پرش |
learning rate |
سرعت یادگیری |
maximum speed |
حداکثر سرعت |
mean speed |
سرعت متوسط |
mean velocity |
سرعت متوسط |
moderate speed |
سرعت متوسط |
moderate speed |
سرعت متعادل |
motor speed |
سرعت موتور |
angular velocity |
سرعت زاویهای |
muzzle velocity |
سرعت دهانه |
apparent velocity |
سرعت فاهری |
basic speed |
سرعت اولیه |
base speed |
سرعت منتجه |
rate of learning |
سرعت یادگیری |
light velocity |
سرعت نور |
limiting speed |
سرعت محدود |
base speed |
سرعت مبنا |
linear speed |
سرعت خطی |
liner velocity |
بردار سرعت |
local velocity |
سرعت موضعی |
low speed aerodynamics |
ایرودینامیک سرعت کم |
average speed |
سرعت متوسط |
angular speed |
سرعت زاویهای |
change of speed |
تغییر سرعت |
ground speed |
سرعت زمینی |
drift velocity |
سرعت رانش |
rate of current |
سرعت جریان |
drift of a current |
سرعت جریان |
flying speed |
سرعت پرواز |
fall velocity |
سرعت سقوط |
discharge velocity |
سرعت تخلیه |
wind velocity |
سرعت باد |
design speed |
سرعت مبنا |
drift velocity |
سرعت سوق |
electron velocity |
سرعت الکترونها |
full speed |
حداکثر سرعت |
exhaust velosity |
سرعت خروج |
full speed |
سرعت کامل |
flat out |
حداکثر سرعت |
friction velocity |
سرعت اصطکاکی |
escape velocity |
سرعت گریز |
escape velocity |
سرعت فرار |
engin speed |
سرعت موتور |
endurance time |
سرعت مداوم |
group velocity |
سرعت گروهی |
delivery speed |
سرعت تحویل |
final velocity |
سرعت نهایی |
critical velocity |
سرعت بحرانی |
critical speed |
سرعت بحرانی |
constant speed |
سرعت ثابت |
conduction velocity |
سرعت رسانش |
conduction velocity |
سرعت هدایت |
collision rate |
سرعت برخورد |
clock speed |
سرعت ساعت |
circular velocity |
سرعت دایرهای |
ultimate speed |
سرعت نهایی |
fleetness |
سرعت سیر |
flank speed |
سرعت جانبی |
flank speed |
حداکثر سرعت |
deceleration lane |
خط تقلیل سرعت |
dashman |
دونده سرعت |
cyclometer |
سرعت سنج |
speed variation |
تغییر سرعت |
no load speed |
سرعت بی باری |
velocity of propagation |
سرعت انتشار |
to bolt |
با سرعت دویدن |
to scamper |
به سرعت رفتن |
velocity ratio |
نسبت سرعت |
vertical speed |
سرعت صعود |
vertical speed |
سرعت قائم |
wave celerity |
سرعت موج |
wave speed |
سرعت موج |